کوبیدن بر طبل ناآگاهی
درحالیکه هیچکس حتی حیواندوست ترین انسانها هم موافق افزایش جمعیت حیوانات بیسرپرست نیست و بر همگان واضح و مبرهن است که این حیوانات در رنج کامل زندگی میکنند و برای خود، طبیعت و انسان دردسرآفرین هستند اما آیا کشتار راهکار مناسبی برای رفع این مشکل است؟
قطعا خیر؛ تجربه سایر کشورها نشان داده کشتار آنگونه که باید جمعیت گونهها را کاهش نمیدهد. بهعنوانمثال در کشور هندوستان در یک دوره 20 ساله کشتار انجام شه اما تنها 12 درصد به کاهش جمعیت سگها منجر شده است. امروزه در کشورهای اروپایی، مراکش، استرالیا و سایر کشورهایی که به موضوع بهصورت ساده نگاه نمیکنند نسلکشی حیوانات متوقفشده اما شهرداریهای کشورمان سالهاست همچنان از همان روشهای منسوخ قبلی استفاده میکنند تا هزینه کمتری متحمل شوند درحالیکه آسیبهای روحی و روانی ماجرا و بیهودگی این چرخه معیوب نادیده گرفته میشود.
اما چرا کشور ما در این زمینه از برنامهی مدون جهانی که برای کنترل جمعیت شکلگرفته پیروی نمیکند و میخواهد راه غلطی که بدون سرانجام مثبت در سایر کشورها طی شده را تکرار کند؟ چرا وقتی سازمان جهانی بهداشت بهطور قاطع میگوید که کنترل جمعیت صرفا با عقیمسازی درست و منطقی امکانپذیر است و برای مقابله با بیماریهایی چون هاری باید واکسیناسیون گسترده حیوانات شهری انجام شود بازهم بر طبل ناآگاهی میکوبیم؟
نوع نگاه به مسئله حیوانات شهری در تصمیمگیری درباره سرنوشت آنها تأثیرگذار است. اینکه آیا حیوان را جزئی از محیطزیست بدانیم یا بهعنوان آفت به آن نگاه کنیم. این نگاه تعیینکننده راهی است که برای حل مشکلات از آن بهره میبریم. این در حالی است که بسیاری از علما و کارشناسان دینی بهتفصیل به این مسئله پرداخته و بهحکم عقل و شرع، آزار رساندن بهتمامی زیستمندان را عملی غیرانسانی و حرام دانستهاند که در این زمینه فتواهای بسیار وجود دارد. طبق آموزشهای مذهبی حیوانات محترم هستند و جانشان باارزش قلمداد میشود حتی یک حدیث و روایت معتبر از برخورد خشن ائمه اطهار با حیوانات وجود ندارد و به نظر میرسد با تغییر نگاه به موجودات بیپناه شهری میتوان راهکار مناسبتری اتخاذ کرد.
ثنا روغنی_ روزنامه نگار