
فیلمی که صرفا نمیخواهد مخاطب را بترساند
به گزارش ایسنا، شاهین رشیدی، کارگردان فیلم سینمایی «نُه» که این روزها بهصورت آنلاین در حال اکران است، از فیلمسازانی است که تلاش کرده که مرز میان وحشت و آیین را در سینمای ایران بازتعریف کند.
او در گفتوگوی پیش رو از ساخت فیلمی سخن میگوید که علاوه بر اینکه بخواهد بترساند، میخواهد مخاطب را در آیینهی اسطورهها و آیینها با ریشههای ترس روبهرو کند.رشیدی در ابتدا درباره ایدهی اولیهی فیلم عنوان کرد: ایده اولیه فیلم از جایی شکل گرفت که ترس را نه یک واکنش فردی، بلکه تجربهای جمعی و آیینی دیدم.«نُه» اثر و تلاشی است برای بازخوانی ریشههای اسطورهای و آیینی ترس در فرهنگهای کهن؛ نه صرفاً فیلمی برای ترساندن مخاطب.
وی در ادامه توضیح داد: در فرهنگهای باستانی، ترس همواره با آیین قربانی و چرخهی مرگ و تولد پیوند خورده است. از همینجا ایدهی «نُه» شکل گرفت. بسیاری از عناصر فیلم وام گرفته از اسطوره و آئینهای کهن مثل آیین مهر(میترائیسم) و سنت قربانی کردن گاو نر الهام گرفته شده و قرابتهایی با دیونیزوس در یونان باستان دارد؛ جایی که مرگ نه انهدام، بلکه نوعی باززایش است که مثل سیاوش، بیگناهی کشته و در خاک دفن میشود و از خونش گیاهی میروید و منجر به آغاز چرخهی خونین میشود.
کارگردان «نُه» روایت فیلم را بر دو سطح بنا کرده است، سطح رویداد که موقعیتی دلهرهآور و معماگونه را پیش میبرد و سطح نمادین که به ناخودآگاه جمعی و مفاهیم آیینی اسطورهای اشاره دارد،
وی درباره این دو سطح که مخاطب در فیلم با آن مواجه میشود تصریح کرد: در بسیاری از فرهنگها شب نهم ماه، مرز میان دو جهان است؛ میان زندگی و مرگ، بیداری و رویا و نُه نمادی از اتمام چرخه، تکامل و کمال است و باورهای افسانهای زیادی در پیوند با عدد 9، از منظر اسطورهای و آئینی در فرهنگهای مختلف جهان وجود دارد و این ایده در ساختار فیلم جاری است تا وحشت از درون باورها بجوشد، نه از بیرون حادثهها.
رشیدی تأکید میکند که روایت فیلم در بازهای محدود، از غروب تا طلوع آقتاب، جریان دارد تا مخاطب درگیر موقعیت شود و شخصیتها هیچ کمکی از بیرون دریافت نکنند.وی درباره زمان فیلم افرود: این تمرکز زمانی، در خدمت باورپذیری و تداوم اضطراب موجود در اتمسفر فیلم کمک شایانی کرده است و اجازه داده تا تماشاگر در دل لایههای پنهان گرفتار شود.
در ادامه بعد از بررسی ایده اولیه فیلمنامه، زمان روایت فیلم و گونه ژانری آن، رشیدی ، لاگلاین فیلم را خلاصه کرد و گفت: یک عکاس مشهور و مرموز که عکاسی آنالوگ میکند، طی یک فراخوان هر ساله هشت نفر را در مکانی مشخص گرد هم میآورد تا آئین عجیبش را برگزار کنند. این گروه نُه نفره، مانند مهرههای شطرنج در جای خود قرار میگیرند و مسیری را طی میکنند تا مرز میان واقعیت و اسطوره از میان برود و حقیقت نمایان شود.
انتخاب بازیگران از بین چهرههای ناشناخته و بازیگران تئاتر
وی درباره انتخاب بازیگران که آگاهانه سراغ چهرههای ناشناخته و بازیگران تئاتر رفته است، توضیح میدهد: میخواستم برای باورپذیری بیشتر، مخاطب با چهرههای آشنا مواجه نشود. اکثر بازیگران حتی تجربهی کار با دوربین نداشتند. این انتخاب هم ریسک بود، هم راهی برای حفظ حس واقعگرایی و وهم. روند تمرینها و فیلمبرداری را با توجه به تجربهی کم بازیگران و شیوهی غیر معمولی که در نظر داشتم، به صورت توصیف تدریجی کاراکتر برای شخصیتپردازی هر بازیگر و عدم دسترسی بازیگران به فیلمنامهی کامل پیش بردم تا در طول فیلمبرداری به حفظ هیجان، ترس و باورپذیری بازیگران کمک کرده باشم و خروجی نزدیک به تجربهی واقعی زندگی در آن موقعیت باشد.
این کارگردان با تاکید بر اینکه در بخش تولید، فیلم در جنگلهای هیرکانی شمال ایران فیلمبرداری شده است، عنوان کرد: شرایط طبیعی و بکر روستای جنگلی، حضور حیوانات وحشی و محدودیتهای محیطی از جمله جمعیت اندک روستا، عدم دسترسی به اینترنت و حتی آنتن موبایل، همه بخشی از فضای وهمآلود فیلم را شکل دادند. شرایط متفاوت لوکیشن و اتفاقات عجیبی که در حین فیلمبرداری رخ میداد به نحوی بود که گاهی خودمان هم از محیط میترسیدیم.
رشیدی با اشاره به دشواریهای تولید مستقل و نبود امکانات افزود: سختیهای تولیدی در فضای کوچک روستا، گروه را درگیر چالشهای عجیبی میکرد که سرعت تیم را پایین میآورد، مثل خرابی بعضی از وسایل و تجهیزات فنی و عدم دسترسی حتی به یک کابل ساده که باید از کیلومترها دورتر تهیه میشد، اما محدودیتها گاهی به نفع فیلم تمام میشود.
نویسنده «نه» افزود: فضای بستهی جنگل به ما کمک کرد تا اتمسفر بهتری برای بازیگردانی و کارگردانی فراهم شود و گاهی من و تیم تولید شیطنتهایی میکردیم تا بازیگران بیشتر در فضا قرار بگیرند و جنس ترس بازیگران درآمیخته با حس واقعیشان باشد. از طرفی صدای طبیعت و زمستان یک جنگل بکر، حس خفگی را تشدید میکرد و درختان بلند لخت و بیبرگ تجربهی در حصار بودن را در درون و بیرون روایت ایجاد میکرد.
بزرگترین دشواری ساخت فیلمهای وحشت در ایران
وی بزرگترین دشواری ساخت فیلمهای وحشت در ایران را «درک نادرست از ژانر» دانست و گفت: بسیاری تصور میکنند وحشت یعنی خون و خشونت یا حضور موجودات ماورالطبیعه که در چند پلان با کمک تکنیکهای سینمایی مثل صداگذاری، چهرهپردازی، جلوههای ویژه و … مخاطب را بترساند. اما ما در «نُه» به دنبال ترسی درونی و عمیق بودیم؛ ترسی که از دل باورها و آیینها بیرون میآید.
بازیگر-کارگردان «نه» ادامه داد: عدم شناخت و آگاهی در انسان به صورت بدوی منجر به ترس میشود و انسان به صورت غریزی میل به بقا دارد، استفاده از این فرمول در هر مدیومی همیشه کار میکند و مخاطب را با شخصیتهای حاضر در فیلم سمپات میکند اما با لو رفتن تکنیکهای سینمایی و عبور از شکل کلاسیک ترس در سینما، میتوان اذعان داشت که مخاطب نیز از شکل سنتی سینمای وحشت فاصله گرفته است، چرا که انسان مدرن با ترسهای پیچیدهتری مواجه است که اغلب ابعادی درونی و روانی دارد و رشد تدریجی نگاه روانشناسانه و فلسفی آثار دراماتیک در قرن اخیر گویای این مساله است که به طبع سینما هم از این قاعده مستثتا نیست.
وی درباره اکران آنلاین «نُه» در فیلم نت و کمکش به روایت فیلم توضیح میدهد: به نظرم تجربهی تماشای سینمای وحشت به صورت جمعی و در سینما بسیار لذتبخش و هیجانانگیز است، اما گاهی ما با فیلمی مواجه هستیم که لایههای پنهان آن منجر به ترسی درونی میشود که با تماشای فردی تجربهای متفاوت را رقم میزند، فیلم نُه با توجه به گونهی ژانریاش طبعاً تجربهی تماشای جمعی میطلبد، اما نگاه آئینی، اسطورهای و زیرمتنهایی که در فیلم قرار دارد میتواند مخاطب را مجاب کند تا برای تماشای مجدد کل یا بخشی از فیلم بنشیند و اکران آنلاین این شرایط را مهیا کرده است.
رشیدی در ادامه دربارهی مفهوم قربانی در فیلم گفت: وقتی از قربانی حرف میزنیم، از نسبت انسان با مرگ و رهایی سخن میگوییم. در سنتهای کهن، قربانی نوعی تجدید حیات است. در فیلم «نُه»، قربانی فقط یک شخص نیست؛ گاهی یک باور یا رابطه است که باید از میان برود تا آگاهی تازهای زاده شود. یکی از نگاههای اسطورهای فیلم که اشاره به این چرخه مرگ و میل به نامیرا شدن دارد برگرفته از شخصیت ضحاک در شاهنامهی فردوسی است.
تاثیر سانسور و بخشهای حذفشده فیلم
وی در ادامه همچنین به موضوع سانسور اشاره کرد و برخی از بخشهای حذفشده فیلم را موجب گنگ شدن لایههای زیرمتنی و لطمه به شخصیتپردازی فیلم دانست و گفت: بااینحال، تأکید میکنم که فیلم بهواسطهی زبان استعاریاش توانسته معنا را حفظ کند و ما با تدوینهای مکرر سعی کردیم تیغ سانسور گردن روایت فیلم را نزند، اما به هر صورت ممکن است مخاطب در طول تماشای فیلم، متوجه نبودن برخی از پلانها یا سکانس بشود.
رشیدی در پایان تأکید کرد: فیلم «نُه» برای من آزمایشی جسورانه در پیوند دادن اسطوره، آیین و وحشت در سینمای بدون ژانر ایران بود. تلاشی برای بازگرداندن ترس به ریشهی آیینیاش در قاب سینما؛ ترسی که نه صرفاً از مرگ، بلکه از یادآوریِ معنای زندگی برمیخیزد.
