شخصیت پرستی:خصلتی مذموم وتاریخی در ایران
در این مسلک و طریقت،اشخاص دنبال حقیقت نیستند و صرفا شیفته مرام و رفتار یه شخص میشوند و خود را فدایی و مخلص و بنده آن شخص میبینند..در این عادت غلط فرهنگی شخص خود رو حقیر و ناچیز و شخص دنبال کننده را ارباب و عقل کل و دانای مطلق و عاری از هرگونه خطا و بدی میداند..در این عادت غلط فرهنگی،شخص خود را ناتوان،بی سواد،فاقد قدرت و اراده و فاقد قدرت تصمیم گیری میداند و شخص مورد تایید خود را مظهر تمام کمالات و فضایل و به تعبیر بهتر انسان برتر و ابر انسان میداند..البته نگارنده فضیلت و برتری وسواد و دانش برخی نسبت به عموم مردم را انکار نمیکند اما اینکه کسی خود را مطلقا تسلیم و بنده کسی بکند را بسیار مذموم و غیر انسانی و غیر مفید و غیر متمدنانه میداند..واقعیت اینست که انسان ها دانای مطلق و بدون خطا و اشتباه نیستند و طرفداران این قبیل اشخاص برجسته یا به تعبیر امروزی سلبریتی،بهتر است ضمن ابراز علاقه و دنبال کردن نظرات این اشخاص شاخص،هیچگاه احتمال وجود خطا را در آنها منتفی ندانند و مطلقا از آنها پیروی نکنند و برای خود شخصیت و احترام و جایگاه قائل باشند و سعی در رشد و تکامل و پیشرفت خود داشته باشند زیرا تجربه نشان داده است که این قبیل اشخاص وقتی بیشتر از حد مورد تعریف و تمجید قرار گیرن تبدیل به اشخاص خودخواه و تندرو میشوند و طرفداران با دست خود برای خود و بر علیه خود بت میسازند که اغلب اثرات منفی زیادی برای زندگی آنها خواهد داشت و هیچ تاثیری در رشد و پیشرفت اخلاقی و معنوی آنها ندارد.ازنظر ریشه یابی برای علت رفتار توده های مردم نیز به نطر بایستی علت را در تاریخ استبداد زده و مناسبات اجتماعی حاکم برآن(ارباب و رعیتی)جستجو کرد که در حافظه تاریخی مردم و نسل های بعدی باقی مانده است و به راحتی نیز این ذهنیت استبداد زده اصلاح نمیشود مگر با گذشت زمان و تمرین مردم سالاری و اقدامات عمیق فرهنگی جهت آگاهی توده ها و بیدار کردن عزت نفس و میل به دستیابی به آزادی و استقلال شخصیتی اشخاص از دیگران که کاری سخت و زمانبر اما بسیار لازم و ضروری است.