
تارانتینو علیه همه، راجر ایبرت علیه تارانتینو
یکی از کسانی که سالها پیش جرأت این کار را داشت، راجر ایبرت بود؛ منتقد سرشناس آمریکایی و نخستین برنده جایزه پولیتزر برای نقد فیلم در سال ۱۹۷۵. نزدیک به دو دهه بعد از آن، در سال ۱۹۹۶، ایبرت درباره فیلمی که تارانتینو در آن بازی کرده بود نوشت که این پروژه، در مجموع، «چیز دندانگیری از آب درنمیآید». به گفته ایبرت، تارانتینو در فیلم «کسی برای دوست داشتن» محصول ۱۹۹۴ پشت دوربین کارگردانی نیست، بلکه ـ به تعبیر تند خود او ـ «ایستگاهی دیگر در تور جهانیِ بیپایانش میان فیلمهای کارگردانهای دیگر» است و نقش یک متصدی بار را بازی میکند که درباره کمدی نظریه دارد.
البته انصافاً ایبرت در نهایت به کل فیلم چهار ستاره داد و با زبان پرطمطراقش به چیزی به نام «سبک» اشاره کرد. حتی اعتراف کرد که مقدار قابلقبولی طنز در فیلم وجود دارد و نوشت تارانتینو یک دیالوگ خیلی خوب هم دارد؛ جایی که با دیدن شخصیت کیتل میگوید: «داداش! ‘های چاپارال’! ۱۹۶۹!»
در این فیلم، یک راننده تاکسی اهل بروکلین با بازی رزی پرز و معشوق میانسال او با بازی هاروی کایتل تلاش میکنند در لسآنجلس بهعنوان بازیگر جا بیفتند. اگر این داستان برایتان آشناست، به این دلیل است که الهامگرفته از فیلم «شبهای کابیریا» ساخته فدریکو فلینی است؛ هرچند در مجموع، از آن کمدی-درام ایتالیاییِ ۱۹۵۷ کمی کمکلاستر است.
در همان سالی که «کسی برای دوست داشتن» اکران شد، فیلم تحسینشده «داستان عامهپسند» هم روی پرده رفت. در دفاع از تارانتینو، واقعاً میشود انتظار داشت یک نفر همزمان، در فاصله ۳۶۵ روز، هم بهعنوان بازیگر و هم کارگردان دو ضربه تاریخی و ژانرساز بزند؟به نظر میرسد این انتقاد حسابی به دلش نشسته بود، چون بالاخره کار این دو به جر و بحث در یک مهمانی جشنوارهای کشید. حرکت چندان حرفهایای نبود، اما این جور مهمانیها معمولاً نوشیدنیهای رایگان با درصد الکل مرگبار دارند؛ پس چه کسی میتواند سرزنشش کند؟ در نهایت قضیه را با هم صاف کردند و راستش را بخواهید، چهار ستاره اصلاً نقد بدی محسوب نمیشود.
