غلامحسین‌یوسفی که بود؟؛استاد‌بی‌تکرار نثر‌فارسی

تصحیح متون کهن (نمونه‌های دیگر): 
یوسفی در تصحیح متون، به روش «تصحیح انتقادی» پایبند ماند. او در تصحیح آثار از دو شیوه اصلی استفاده می‌کرد: 
۱. تصحیح قیّاسی (بر اساس نسخه منحصر به فرد): این شیوه دشوار است زیرا مصحح چاره‌ای جز اتکا به نسخه در دسترس و اجتهاد علمی خود ندارد. برای نمونه، او کتاب «التصفیه فی احوال المتصوفه» را با تکیه بر یک نسخه خطی تصحیح کرد. همچنین «ملخص اللغات» که یک فرهنگ دوزبانه (۴۰۰۰ لغت) است، با همین روش و همکاری دکتر محمد دبیرسیاقی به انجام رسید. 
در این روش، یوسفی برای برطرف کردن ابهامات و اشکالات متن، ابتدا به بخش‌های دیگر همان متن و سپس به مجموعه آثار نویسنده یا متون هم‌تراز و امّهات متون (مانند تفاسیر قرآن و متون علمی قدیم) مراجعه می‌کرد. 
۲. تصحیح بینابین (آمیخته‌ای از نسخه اساس و التقاطی): این شیوه در مواردی به کار می‌رود که نسخه‌های متعددی وجود دارد که هیچ‌کدام بر دیگری برتری صددرصدی ندارد و اجتهاد مصحح اهمیت بسیاری می‌یابد. یوسفی این روش را در تصحیح آثاری چون «قابوسنامه»، «ترجمه تقویم الصحه»، «لطائف الحکمه»، بوستان و گلستان به کار برد. 
قابوسنامه: تصحیح قابوسنامه اثر عنصرالمعالی کیکاووس بن وشمگیر، در سال ۱۳۴۵ به عنوان بهترین کتاب سال در زمینه تحقیقات ادبی برگزیده شد و جایزه سلطنتی به آن تعلق گرفت. برای فراهم آوردن مقدمه و تعلیقات این کتاب، یوسفی از ۱۹۰ منبع فارسی و عربی و ۲۷ منبع به زبان‌های اروپایی سود جست. 
تعلیقات: او در تعلیقات خود، ارتقاء شیوه تحقیق دانشگاهی و آموزش عملی مرجع‌شناسی علمی را در پژوهش‌های ادبی در نظر داشت و تمامی منابع را مشاهده و اقوال مختلف را بیان می‌کرد و سپس استنباط‌های شخصی خود را می‌افزود. او حتی به مثل‌ها و موضوعاتی با همان مضمون در زبان‌های دیگر نیز اشاره می‌کرد. برای مثال، در تصحیح صوفی‌نامه (التصفیه)، از ۱۱۹ منبع فارسی و عربی و ۵ منبع به زبان‌های اروپایی استفاده کرد. 
دقت و بردباری یوسفی در گردآوری نسخ خطی معتبر از نقاط مختلف جهان در آن زمان، کار او را از دیگر نمونه‌ها متمایز می‌کند. او صدها میکروفیلم از قدیمی‌ترین نسخ قابوسنامه، گلستان و بوستان سعدی تهیه کرد که هنوز هم کامل‌ترین گنجینه برای نسخه‌شناسی این متون به شمار می‌آید.

۲. سبک‌شناسی و نقد ادبی: ارزیابی عالمانه و منتقدانه
دکتر یوسفی بیشتر یک منتقد عمل‌گرا بود تا نظریه‌پرداز؛ یعنی اصولی را که دیگران توصیف می‌کردند، او عملاً در کار خود به کار می‌گرفت. او پرداختن به نقد ادبی را موجب معرفت و ادراک صحیح آثار گرانقدر ادب فارسی و شکوفایی استعداد جوانان می‌دانست و بارها بر ضرورت آن تأکید کرد. 
«کتاب چشمه روشن» در دوران بیماری او منتشر شد، یکی از دو اثر ارزنده و برجسته اوست که در آن درک صریح و عالمانه خود را از هنر شاعری نشان داده است. 
این کتاب شامل ۷۲ مقاله جداگانه در نقد و تحلیل یک شعر برگزیده از هفتاد شاعر، از رودکی تا دوران معاصر است. 
شیوه نقد او در این کتاب، مانند دیگر آثارش، منصفانه، پرهیز از افراط و تفریط، و رعایت اعتدال است. او فقط به خاطر جوهر هنری شعر، مجموعه اشعار را انتخاب می‌کرد. 
دکتر یوسفی در نقد خود، یک‌سونگری‌های برخی منتقدان ادبی در برخورد با آثار قدیم و جدید را نمی‌پسندید. او در تجزیه و تحلیل اشعار، از نظریه‌های نقادان شرق و غرب بهره جسته و در مواردی وارد حوزه ادبیات تطبیقی نیز شده است. 
تحلیل سبک و موسیقی شعر: 
تحلیل شعر فردوسی: یوسفی در مقاله‌ای با عنوان «موسیقی کلمات در شعر فردوسی» (نوشته در سال ۱۹۷۸) بحث می‌کند که چگونه شاعران بزرگ، هنگام به‌کارگیری تکرار صوتی در کلام خود (مانند جناس یا واج‌آرایی)، بر تکرار در کلمات قافیه یا هم‌آوا تأکید می‌کنند. او شعر ناصرخسرو را از لحاظ درونمایه و مضمون «پرخاش‌آمیز و مقاوم و تسلیم‌ناپذیر» توصیف می‌کند و از نظر لفظ و آهنگ، آن را به «پاره‌آهن سرخ‌گداز» تشبیه می‌کند که «شراره است و شررافکن». 
بنان و موسیقی: او که به علم موسیقی آشنا بود، مقاله‌ای محققانه با عنوان «آواز بنان» نوشت. یوسفی معتقد بود که بنان روح شعر فارسی را خوب درک کرده و فراز و فرود آواز و تحریرها و تکیه‌ها را با تموج معانی و ظرایف سخن کاملاً پیوند داده است. این رسته از مقالات جسورانه استاد یوسفی کم اتفاقی نبود، چرا که بنیادهای فکری سنتی هرگز اجازه تغییر آبشخورهای اصلی به ویژه در تخصص‌های ادبی را نمی‌داد و هنوز هم نمی‌دهد. 

نثر انتقادی و تحلیل آثار منثور: 
یوسفی علاوه بر نقد شعر، در کتاب «دیداری با اهل قلم»، به نقد و تحلیل بیست اثر برگزیده نثر فارسی از ادبیات کهن و معاصر پرداخت. این آثار را با بینشی نقدآمیز بررسی کرده و نگاهی تازه به ادبیات قدیم داشته است. 
او در مقام نقد، خود را به شکل قاضی خویشتن‌دار، عدالت‌پیشه و خردورزی می‌نمایاند که تمامی شواهد را کنار هم گذاشته و پس از استماع اقوال، با اعتدال و احتیاط سخن می‌گوید و در نهایت طرفداری یا شیفتگی خود را آشکار می‌سازد. دکتر یوسفی با تمسک به شیوه بزرگان پیش از خود استادان گرانمایه‌اش استاد علی‌اکبر فیّاض و بدیع‌الزمان فروزانفر، همواره از بهترین روش‌ها به اصل بحث می‌رسید و به راستی در طرح موضوعات ناب خود، یکی از بهترین‌ها بود. 

۳. زبان و نثر علمی- ادبی: تلفیق هنر و پژوهش
دکتر یوسفی هم در نثر صاحب سبک بود و هم صاحب نظر. سبک نگارش او نه تقلیدی از اسلوب گذشتگان بود و نه دچار کاربردهای ناهنجار و تازه. 
سبک تلفیقی علمی-ادبی: 
بررسی‌های سبکی نشان می‌دهد که سبک نگارش دکتر یوسفی در متون علمی، به‌ویژه در چشمه روشن، سبک تلفیقی علمی-ادبی است که بیشتر به سمت جنبه ادبی گرایش دارد. 
این تلفیق، در وضوح متن و قدرت انتقال پیام به مخاطبان او تأثیرگذار بوده است. 
با اینکه هدف اصلی نگارش آثاری چون چشمه روشن نقد علمی متون برای مخاطبان دانشگاهی بوده، اما گرایش به سبک ادبی مشهود است و این سبک با اصول نگارش دانشگاهی و سبک علمی محض تفاوت دارد. 
ویژگی‌های سبکی نثر یوسفی: 
۱. کاربرد صنایع: در نثر یوسفی، صنایع ادبی مانند تشبیه، استعاره، کنایه، جناس و واج‌آرایی پربسامد مشاهده می‌شود. او از تشبیه برای توصیف موضوع و داوری ارزشی استفاده می‌کند. همچنین از تشبیه برای القای معانی ضمنی مانند اندوه و تعجب نیز بهره می‌برد. 
۲. ارزش داوری عاطفی: نثر او دارای پرسش‌های بلاغی همراه با معانی ضمنی است. همچنین استفاده از جملات عاطفی و صفات مبهمی که بار معنایی مثبت یا منفی دارند، احساسات نویسنده را آشکار می‌کند. این عوامل متن را از حوزه علمی محض دور و به حوزه ادبی نزدیک کرده است. 
۳. توازن در کهن‌گرایی: استفاده از کهن‌گرایی در واژه‌ها (واژه‌های قدیمی) و مترادف‌هایی که از لحاظ جنبه زبانی متفاوت هستند (مانند یک جزء علمی و یک جزء ادبی در یک ترکیب عطفی)، در متن یوسفی بیشتر به چشم می‌خورد. 
۴. ساختار جملات: نثر یوسفی به استفاده از جملات طویل و مرکب پیش‌پرداز شهرت دارد که در ساختار جمله پیچیدگی ایجاد می‌کند. همچنین جابه‌جایی اجزای جمله برای ایجاد آهنگینی و بلاغت دیده می‌شود. 
۵. شیوایی نثر: با وجود تمام این عناصر، نثر او، به گفته شاگردان، «ساده و روان و شیوا و استادانه و محکم و استوار و سخته» است و روح ادبی در تمام آثارش حفظ شده. میلاد عظیمی اشاره می‌کند که یوسفی طوری می‌نوشت که مخاطب عام و فرهنگ‌دوست نیز از دانش او بهره‌مند شود. 
ترجمه و مهارت زبان‌شناسی: 
دکتر یوسفی زبان‌های فرانسه، انگلیسی و عربی را به خوبی می‌دانست و با زبان آلمانی نیز در حدی که در تحقیقاتش استفاده کند، آشنا بود. او بیش از ۱۴ کتاب و مقاله از این زبان‌ها به فارسی روان و دلپذیر برگرداند. ترجمه کتاب شیوه‌های نقد ادبی (دیوید دیچز) که با همکاری محمد تقی صدیقیانی انجام شد، در سال ۱۳۶۷ برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد. در آثار ترجمه‌ای یوسفی، تلاش می‌شد که روح زبان فارسی حفظ شود و متن برای مخاطب ایرانی بوی ترجمه ندهد. دکتر یوسفی به همان زیبایی شیوه‌های نقد ادبی را از انگلیسی بازگردان کرده که اشعار شاعر بزرگ عرب نزار قبانی را… مترجم ارزنده شعر عرب موسی بیدج در گفت‌وگویی به نکات متفاوتی از توانایی استاد یوسفی در ترجمه از عربی اشاره کرده و گفته است: «نسل یوسفی گرفتار این شتاب‌زدگی نبود. آن‌ها اهل تلاش بودند، و دلسوزانه کار می‌کردند. متاسفانه هیچ‌گاه مرحوم یوسفی را از نزدیک ندیدم. اما آنچه می‌دانم این است که استادان زبان و ادبیات فارسی در دهه سی و چهل و حتی پنجاه، اغلب عربی‌دان بودند و عربی هم تدریس می‌کردند و صرف و نحو بلاغت عربی درس می‌دادند و البته با تسلط. یوسفی هم مانند هم‌نسلان خودش عربی را می‌دانسته و خوب هم می‌دانسته. ضمن اینکه ترجمه کتاب «قصّتی مع الشعر» را با همکاری دکتر یوسف حسین بکار، انجام داده است. در روزگار ما متاسفانه اغلب استادان ادبیات عرب، فارسی نمی‌دانند. خب البته همه آن‌ها به فارسی حرف می‌زنند اما شناختی از ادبیات کلاسیک و معاصر ما و دستور زبان ندارند. به همین دلیل در تبادل بین این دو زبان و ترجمه این دو زبان از هم، متونی سست ارائه می‌دهند. »

خدمات فرهنگی و میراث ماندگار: معلمی، کتابخانه و اخلاق پژوهش
خدمات دکتر یوسفی از حوزه پژوهش فراتر می‌رود و شامل نقش برجسته او به عنوان یک معلم و مدیر فرهنگی نیز می‌شود. 
نقش محوری در دانشگاه فردوسی مشهد: 
دکتر یوسفی پس از پایان دکتری در ۱۳۳۵ به مشهد بازگشت و در راه‌اندازی دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد (سپس دانشگاه فردوسی) و تأسیس دوره‌های کارشناسی ارشد (۱۳۴۹) و دکتری (۱۳۵۵) نقش اساسی داشت. دانشگاه فردوسی دومین دانشگاه بعد از دانشگاه تهران بود که در این رشته قدرت یافت. 
او تأسیس اداره انتشارات و چاپخانه دانشگاه مشهد (۱۳۳۸) را نیز به همت خود انجام داد. 
شاگردانی چون دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، دکتر محمدجعفر یاحقی و دکتر محمدمهدی ناصح از کلاس‌های او پرورده شدند. دکتر ناصح به نگارنده گفته است: «او معلمی واقعی بود. بسیار به درس اهمیت می‌داد. درس و دانشجو برایش مقدس بودند تا آنجا که حتی یک ثانیه از کلاس درس را هدر نمی‌داد». 
محمدجعفر یاحقی اشاره می‌کند که در زمان مدیریت او، دانشکده فردوسی مشهد «یکی از پرکارترین و زنده‌ترین دانشگاه‌های کشور» به شمار می‌رفت، زیرا او سرپرستی کنگره‌های علمی مانند کنگره بیهقی (۱۳۴۹) و کنگره جهانی ناصر خسرو (۱۳۵۳) را بر عهده داشت. 
اخلاق پژوهشی
دکتر یوسفی به نظم بسیار زیادش معروف بوده است. شاگردانش گواهی می‌دهند که او هرگز سر ساعت کلاس تأخیر نمی‌کرد و در تدریس نه زیاده‌گویی داشت و نه کم‌گویی. دختر گرانقدر استاد یوسفی سروش یوسفی که به اتفاق مادر بزرگوارش خانم نیکو بازرگان دختر گرامی مهندس بازرگان همواره یاد و نام استاد را پاس داشته‌اند به نگارنده گفته است که دقت پدر به حدی بود که اگر مدتی نبود و من یک ورقه یا یک قلم را از روی میزش جابه‌جا کرده بودم متوجه می‌شد و می‌گفت مثلا فلان کتاب یا قلم را چرا جابه‌جا کردید…
او با اینکه کاملاً به ماهیت بیماری سرطان خود واقف بود، هرگز در برابر هیولای مرگ سر تسلیم فرود نیاورد و تا آخرین لحظه‌های حیات از پژوهش، تصحیح و تحقیق نایستاد. 
دکتر یوسفی بر لزوم مطالعه و تحقیق تأکید داشت. او حتی در اوج شهرت و اعتبار، خود را از دانستن و تازه‌جستن بی‌نیاز نمی‌دید. محمدعلی جمال‌زاده اشاره می‌کند که یوسفی هرگز از فضل و معرفت و خدمات گران‌بهای خود سخنی به میان نمی‌آورد. 
او در نامه‌نگاری نیز شکیبایی و حوصله‌ای بی‌مانند داشت و انضباط علمی و شخصیت اخلاقی او حکم می‌کرد که به هر نامه‌ای، هر چند کم‌اهمیت، پاسخی دقیق، فنی، منظم و به‌هنگام بدهد.

وقف فرهنگی و کتابخانه نفیس: 
پس از درگذشت دکتر یوسفی در ۱۴ آذر ۱۳۶۹، جایزه ادبی موقوفات دکتر محمود افشار به آثار ارزنده و تحقیقات بدیع او تعلق گرفت. همسر او، نیکو بازرگان، این جایزه را در اختیار گروه زبان و ادبیات فارسی نهاد تا به صورت قرض‌الحسنه به دانشجویان کم‌بضاعت قرار گیرد. 
دکتر یوسفی پیش‌تر، هفت سکه بهار آزادی را که بابت برگزیده شدن کتابش (ترجمه شیوه‌های نقد ادبی) در سال ۱۳۶۷ به دست آورده بود، وقف دانشجویانی کرد که در زمینه نقد ادبی تحقیق شایسته‌ای انجام دهند. 
باارزش‌ترین دارایی یوسفی، کتابخانه بی‌بهای او بود که در طول یک عمر فراهم شده بود. همسر او این کتابخانه غنی با ۴۰۰۰ جلد کتاب نفیس و قفسه‌های مرغوبش را در سال ۱۳۸۱ به دانشگاه فردوسی مشهد (دانشکده ادبیات) اهدا کرد. این کتابخانه هم‌اکنون در تالار مخصوصی به نام او نگهداری می‌شود و محل مراجعه استادان و دانشجویان است و نام و یاد و شیوه پژوهش دکتر یوسفی را زنده نگه داشته است. 

اهمیت یوسفی برای نسل امروز
دکتر غلامحسین یوسفی، با وجود رنج بیماری سرطان در سال‌های پایانی عمر، هرگز از تلاش علمی دست نکشید. وی در طول حیات علمی خود، خدمات بی‌شماری به ادبیات فارسی کرد که شامل تصحیح متون کلاسیک با دقت بی‌نظیر (مانند گلستان و بوستان سعدی)، ارتقاء سطح نقد ادبی و سبک‌شناسی، و خلق نثر شیوا و فاخر علمی-ادبی است که پلی میان سنت ادبی و پژوهش مدرن می‌زد. او ادیبی پرثمر بود که خدماتش حوزه‌های گوناگون، از تدریس تا نویسندگی، تصحیح و ترجمه، را درنوردید. 
اگر بخواهیم اهمیت دکتر یوسفی را برای نسل امروز به شکلی ملموس بیان کنیم، باید گفت: غلامحسین یوسفی، همچون یک «معمار فرهنگی» بود که با دقت، وسواس و صداقت، پی و اساس دانشکده‌های ادبیات را در خراسان بنا نهاد، و با احیای متون بنیادی فارسی، میراث کهن را با نثری زیبا و رویکردی نقادانه به نسل‌های بعدی سپرد. او نه تنها استاد بزرگی بود که در تدریس غبطه می‌خوردند، بلکه با وقف کتابخانه شخصی‌اش، به «دانشجویان آینده» نیز درس «سخاوت علمی» داد. 
منابع: 
افشار، ایرج. ۱۳۹۸. «مذّهِب ژاپونی «سکی» ». در دانشنامه ایران و اسلام. تهران: کتابخانه شرق‌شناسی ژاپن، ۳۷-۳۸. 
—. ۱۳۹۸. «دیداری دیگر با یوشیفوسا سکی قضیۀ نعل در شمسه». در دانشنامه ایران و اسلام. تهران: کتابخانه شرق‌شناسی ژاپن، ۳۹-۴۰. 
ملکی، عادل و دیگران. ۱۴۰۲. «بررسی جایگاه و تحولات ضرب المثل در سبک‌های نثر فارسی ادب کلاسیک». نامۀ کهن ادب پارس ۲، ش ۱۴ (پاییز و زمستان): ۲۷۰-۲۹۰. 
پورمظفری، داوود. ۱۳۹۸. «صاحِب تصحیحاِت تمام عیار». شهرآرا (۱۴ آذر): ۱۰. 
پورخالقی، مهدخت. ۱۳۹۸. «یوسفی؛ ادیبی که همه آثارش خواندنی است». شهرآرا (۱۴ آذر): ۱۰. 
صباغیان، محمد جاوید. ۱۳۹۸. «چه زیبا درس می‌داد». شهرآرا (۱۴ آذر): ۱۰. 
عظیمی، میلاد، و دیگران. ۱۳۹۸. «با غلامحسین یوسفی از مبارزات خردمندانه‌اش با غربزدگی تا خدمتش به مکتب سعدی». پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران (۱۴ آذر). 
غضنفری مقدم، صالحه، فاطمه شجاعی، و محمد جعفر یاحقی. ۱۳۹۸. «بررسی سبک ادبی در نگارش دانشگاهی غالمحسین یوسفی و عبدالحسین زرین‌کوب». پژوهش‌های ادبی: ۱۷۷-۱۹۹. 
موسسۀ فرهنگی هنری دکتر محمود افشار. بی‌تا. «جوایز ادبی موقوفات دکتر محمود افشار». مجله بخارا: ۱۳۶-۱۴۰. 
یاحقی، محمدجعفر. ۱۳۹۷. «قدرت ادبیات در مشهد مرهون تلاش‌های دکتر یوسفی است». خبرگزاری رضوی (۲۱ مرداد): ۱۲۶-۱۳۰. 
—. ۱۳۹۴. «ارج‌نامه غلامحسین یوسفی و جستارهای متن پژوهی». ایبنا (۲۲ آذر): ۶۰-۶۸. 
یوسفی، غلامحسین. ۱۳۹۲. «آثار و کتاب‌شناسی». ایران کتاب. 
یوسفی، غلامحسین، و علی باقریان. ۱۳۹۸. «درخت پرباری بود». شهرآرا (۱۴ آذر): ۲۷۷-۲۹۲. 
یوسفی، غلامحسین، و وحید حسینی. ۱۳۹۸. «نوشتن از زادبوم؛ وظیفه یا امکان؟». شهرآرا (۱۴ آذر): ۲۸۰-۲۸۸. 
یوسفی، غلامحسین. ۱۳۹۸. «چشمه روشن ادبیات». شهرآرا (۱۴ آذر): ۱۰. 
یوسفی، غلامحسین، و مهدی حسینی. ۱۳۹۸. «دانشی مرد ایران مدار». شهرآرا (۱۴ آذر): ۲۸۹-۲۹۲. 
دانشگاه فردوسی مشهد. ۱۳۹۹. «دکتر غلامحسین یوسفی». دانشگاه فردوسی مشهد (۱۷ بهمن): ۱۲۴. 
گمنام. ۱۳۹۸. «چهره یک ادیب پرثمر». شهرآرا (۱۴ آذر): ۲۶۸-۲۸۰. 
مجموعه برنامه‌های رادیویی «صدسال فرهنگ»، «دارالفنون» و «چراغداران» در بیش از بیست ساعت مباحث تخصصی تهیه و تألیف محمد حسینی باغسنگانی، منبع مهم این مقاله است و نیز کتاب زندگی و آثار استاد یوسفی که در دست انتشار است.

دکمه بازگشت به بالا