نفس کشیدن «طبقاتی» شد

گروه جامعه: در شهرهای بزرگ ایران از تهران تا مشهد و اصفهان و اهواز و… آلودگی هوا دیگر فقط ابری از دود نیست که در آسمان بماند و بعد با وزش باد محو شود؛ بلکه آلودگی هوا تبدیل شده است به ابزاری نادیدنی که شکاف طبقاتی را هم عمیق‌تر می‌کند.

به گزارش اقتصادنیوز، آلودگی هوا در تهران تنها یک مشکل زیست‌محیطی نیست، بلکه به بحرانی فراگیر تبدیل شده که اثرات آن به اقتصاد، سلامت و کیفیت زندگی مردم وارد شده است.هر چه آلودگی بیشتر می‌شود، هزینه‌های آن ناعادلانه‌تر بین مردم تقسیم می‌شود. در حالی که همه یک آسمان مشترک داریم، اما فاکتورهای اقتصادی، سلامت و رفاه ناشی از آلودگی هوا به‌طور برابر بر دوش مردم نمی‌نشیند. گویی در ایران، آب و هوا هم طبقاتی شده و نفس کشیدن برای برخی هزینه‌ای دارد که می‌تواند زندگی‌شان را واژگون کند.

بحران جهانی که فقرا را هدف می‌گیرد
در سطح جهانی، آلودگی هوا یکی از اصلی‌ترین عوامل مرگ‌ومیر زودرس است. برآوردهای معتبر بین‌المللی نشان می‌دهد در سال ۲۰۱۹، هزینه سلامت و افت بهره‌وری ناشی از آلودگی هوا به رقمی معادل ۸.۱ تریلیون دلار رسیده است؛ یعنی بیش از شش درصد کل اقتصاد جهان.با این حال، از این هزینه بزرگ، سهم کشورهایی که اقتصاد ضعیف‌تر دارند بسیار بیشتر است. داده‌های سال ۲۰۱۶ که مرگ‌های مرتبط با آلودگی را بررسی کرده، نشان می‌دهد ۹۲ درصد قربانیان در کشورهای کم‌درآمد و متوسط زندگی می‌کنند؛ در مکان‌هایی که مردم به‌طور معمول دسترسی کمتری به درمان، مسکن استاندارد و خدمات پیشگیرانه دارند.

غلظت ذرات معلق در فقیرترین مناطق ۳۰ تا ۳۳ درصد بیشتر از محله‌های ثروتمند
این الگو فقط محدود به کشورهای درحال‌توسعه نیست. در اروپا نیز نابرابری زیست‌محیطی به‌وضوح دیده می‌شود. گزارش‌های چندسال اخیر آژانس محیط زیست اروپا نشان می‌دهد که در فقیرترین مناطق، غلظت ذرات معلق ۳۰ تا ۳۳ درصد بیشتر از محله‌های ثروتمند است. در انگلستان نیز تحقیقات سال ۲۰۲۵ نشان داده در مناطقی که آلودگی هوا همچنان بالاتر از استاندارد سازمان جهانی بهداشت است، تقریباً نیمی از ساکنان در پایین‌ترین دهک درآمدی قرار دارند؛ جالب‌تر اینکه بیش از ۶۰ درصدشان حتی خودرو ندارند، اما قربانی آلودگی ناشی از تردد خودروهای دیگران می‌شوند. این یعنی کسانی که کمترین نقش را در تولید آلودگی دارند، بیشترین سهم را در تحمل آن می‌پردازند.

در سطح جهانی، تعداد کشورهایی که توانسته‌اند به استاندارد سخت‌گیرانه PM2.5 سازمان جهانی بهداشت (۵ میکروگرم در مترمکعب) برسند، به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. این نشان می‌دهد که آلودگی هوا نه‌تنها یک بحران بهداشتی، بلکه یک بحران عدالت اجتماعی است. فقیر بودن در جهان امروز فقط به معنای درآمد پایین نیست؛ به معنای تنفس هوای آلوده‌تر هم هست.

چهره ایرانی بحران؛ وقتی دود و فقر هم‌خانه می‌شوند
در ایران، آلودگی هوا سال‌ها است که از یک هشدار محیط‌زیستی عبور کرده و وارد مرحله یک بحران اجتماعی و اقتصادی شده است. برآوردهای علمی نشان می‌دهد آلودگی هوا در کشور سالانه جان ۴۰ هزار نفر را می‌گیرد و بار اقتصادی آن چیزی حدود ۳.۲ درصد تولید ناخالص داخلی است. این یعنی آلودگی هوا در سکوت، چیزی در حد یک پروژه ملی را از جیب اقتصاد برداشت می‌کند.

تهران، مهم‌ترین کانون آلودگی، هر ساله نزدیک به ۴ هزار مرگ زودرس ناشی از ذرات ریز معلق را تجربه می‌کند؛ ذراتی که در ریه‌ها می‌نشینند و موجب بیماری‌های قلبی و تنفسی می‌شوند. داده‌های سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ نشان می‌دهد تهران در بخش قابل توجهی از روزهای سال هوایی «ناسالم» داشته و بخش عمده آلودگی آن، حدود ۸۲ درصد، از منابع متحرک مثل خودروها، کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و موتورسیکلت‌ها است.

اینجا برای نفس کشیدن هوا کم است!
اما نکته مهم‌تر از عددها، محل وقوع آلودگی است. وقتی نقشه آلودگی تهران را با نقشه قیمت مسکن و درآمد خانوار مقایسه کنیم، یک همپوشانی واضح رخ می‌دهد: جنوب و مرکز شهر، جایی که خانه ارزان‌تر است، جایی که فقر بیشتر است، همان جایی است که آلودگی بیشتری هم دارد.این الگو در شهرهای دیگر نیز تکرار می‌شود. در اهواز، اصفهان، مشهد و کرج، محلات کم‌درآمد دقیقاً همان مناطقی هستند که بیشترین میزان ذرات معلق و آلودگی ناشی از صنایع سنگین را دارند. به بیان ساده، فقرا نه‌تنها درآمد کمتر دارند، بلکه «هوای کمتر» و «هوای بدتر» نیز دارند.

 آلودگی هوا در تهران به یک بحران جدی اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است؛ هزینه‌های سنگین درمان، کاهش بهره‌وری و افت کیفیت زندگی تنها بخشی از هزینه‌هایی هستند که پایتخت به‌طور روزانه به خاطر این معضل می‌پردازد. این گزارش به بررسی تأثیرات گسترده آلودگی هوا بر اقتصاد تهران و زندگی مردم می‌پردازد.
 

آمارهای نظام سلامت در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که خانوارهای دهک‌های اول تا چهارم، ۴۰ تا ۵۵ درصد درآمد ماهانه‌شان را صرف درمان بیماری‌های قلبی و تنفسی می‌کنند؛ بیماری‌هایی که بخش مهمی از آن‌ها ریشه در آلودگی هوا دارد. در همین دوره، سهم «پرداخت از جیب» برای درمان بیماری‌های مزمن در ایران یکی از بالاترین‌ها در منطقه بوده است و بیش از ۷ درصد خانواده‌های کم‌درآمد در سال با «هزینه‌های کمرشکن درمان» مواجه شده‌اند؛ هزینه‌هایی که پس از پرداخت، خانواده را عملاً به زیر خط فقر می‌رانند. اما نکته این است که گروه‌هایی که بیشترین هزینه را می‌پردازند، دقیقاً همان‌هایی هستند که کمترین توان محافظت از خود را دارند.

ریسک بیماری تنفسی ناشی از آلودگی در مناطق فقیرنشین ۲.۵ برابر بالاتر
تحقیقات نشان می‌دهد در تهران، مشهد، اصفهان و اهواز، بیش از ۶۵ درصد ساکنان مناطق با آلودگی شدید، در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که متوسط عمرشان بالای ۳۰ سال است و حداقل‌های تهویه، عایق‌بندی یا کیفیت ساخت را ندارند. بیش از ۷۰ درصد ساکنان این مناطق به‌جای خودروهای شخصی کم‌آلاینده، به حمل‌ونقل عمومی یا موتورسیکلت وابسته‌اند؛ یعنی دقیقاً همان وسایلی که بیشترین مواجهه چهره‌به‌چهره با دود و آلاینده‌ها را ایجاد می‌کنند. در مقابل، در مناطق برخوردار شهرها، آمارها نشان می‌دهد بیش از ۵۵ درصد خانوارها از دستگاه‌های تصفیه هوا استفاده می‌کنند، خودروهای جدید و کم‌آلاینده‌تری دارند، و در محیط‌هایی با فضای سبز بیشتر و تردد کمتر زندگی می‌کنند.

همین تفاوت‌های ظاهراً کوچک و روزمره، در عمل فاصله قابل‌توجهی در سلامت ایجاد می‌کند: طبق داده‌های تحلیلی منتشرشده در مطالعات شهری، نرخ ابتلا به بیماری‌های تنفسی در محلات کم‌درآمد تا ۲.۵ برابر بیشتر از محلات برخوردار است و میزان بستری ناشی از آلودگی هوا در این مناطق تا ۳ برابر بالاتر ثبت شده است.

محل زندگی نباید محل تعیین سرنوشت سلامت باشد
هیچ طرح کاهش آلودگی هوایی موفق نخواهد بود اگر فقط روی «میانگین» شاخص‌ها تمرکز کند. تجربه جهان نشان داده کاهش نابرابری زیست‌محیطی زمانی مؤثر است که سیاست‌های شهری مستقیماً بر مناطقی که بیشترین رنج از آلودگی را می‌برند متمرکز شوند. تمرکز بر پاک‌سازی محلات کم‌درآمد، گسترش فضای سبز در مناطق آلوده، نوسازی ناوگان حمل‌ونقل به‌خصوص در خطوط جنوب‌شهر، و دسترسی ارزان‌تر به درمان‌های مرتبط با آلودگی، تنها بخشی از راه‌هایی است که می‌تواند چرخه آلودگی بیماری فقر را متوقف کند.

واقعیت این است که در هر شهری، طبقات مختلف در محله‌های متفاوتی زندگی می‌کنند؛ برخی در مناطق برخوردار با خیابان‌های سبز و ساختمان‌های استاندارد، برخی در محله‌هایی که به‌دلیل قیمت پایین‌تر، در نزدیکی بزرگراه‌ها، صنایع و مراکز ترافیکی قرار گرفته‌اند. اما این تفاوت جغرافیایی، هرگز نباید به این معنا باشد که سهم مردم از آلودگی هوا و هزینه‌های ناشی از آن هم «طبقه‌به‌طبقه» تعیین شود.

اینجاست که نقش مدیریت شهری پررنگ می‌شود. اگر شهر می‌خواهد به عدالت زیست‌محیطی نزدیک شود، باید سیاست‌هایی اتخاذ کند که فشار آلودگی بر دوش طبقه متوسط و ضعیف کمتر شود. این یعنی تمرکز بر پاک‌سازی محلات جنوبی و کم‌درآمد، توسعه حمل‌ونقل پاک در مناطقی که بیشترین آلودگی را تحمل می‌کنند، نوسازی ناوگان اتوبوسرانی و تاکسیرانی در همان بخش‌ها، افزایش فضای سبز در محلات فرسوده، و ارائه خدمات درمانی ارزان‌تر یا حمایت‌های ویژه برای بیماری‌های مرتبط با آلودگی.

آلودگی هوا ممکن است همه را درگیر کند، اما نباید به تنبیهی مالی برای فقرا تبدیل شود. حق برخورداری از هوای سالم باید در شهر به‌گونه‌ای توزیع شود که «محل زندگی» به‌تنهایی تعیین‌کننده کیفیت سلامت افراد نباشد.تا زمانی که مدیران شهری این شکاف را جدی نگیرند، آلودگی هوا فقط یک بحران محیط‌زیستی نخواهد بود؛ یک سازوکار تولید و بازتولید نابرابری باقی خواهد ماند.

دکمه بازگشت به بالا