
آلودگی هوا و فاجعه زیست محیطی در ایران
فاکتورهای نابودی؛ مدیریت ناکارآمد
به گزارش رویداد۲۴ ، بحران آلودگی هوا یک پدیده طبیعی نیست؛ نتیجه مستقیم و قابل ردگیری سیاستهای شکستخورده است.
فاجعه خودروهای فرسوده یکی از این سیاستها است. چرا با وجود تکنولوژیهای موجود، همچنان میلیونها ماشین از رده خارج با سوخت آلوده در خیابانها تردد میکنند؟
تراژدی صنایع آلاینده را هم نباید نادیده گرفت. نظارتهای سختگیرانه جهانی کجاست؟ چرا صنایع سنگین و سوداگرانه بدون استاندارد، حق سلامت مردم را میبلعند؟
حمل و نقل عمومی هم که رسما فلج است؛ تهران، کلانشهری در ابعاد بینالمللی، فاقد یک شبکه حمل و نقل عمومی مدرن، پاک و کارآمد است!
بدیهی است که وقتی سیاستگذاران، سود اقتصادی کوتاهمدت را بر سلامت طولانیمدت مردم اولویت میدهند، مردم قربانی میشوند.
تهران با این تراکم جمعیت، اکنون به یک گودال تنفسی تبدیل شده است که به دلیل کمکاری در برنامهریزی شهری پایدار و مدیریت بحران، تنها میتواند برای مردم فاجعه به ارمغان آورد.
عملکرد ملی در برابر تجربه جهانی؛ مقایسه دردناک
کشورهای توسعهیافته مانند ژاپن، آلمان و کانادا، آلودگی هوا را یک بحران ملی با بالاترین اولویت مدیریت میکنند.در این کشورها، مردم حق طبیعی خود را برای تنفس هوای پاک فریاد میزنند و مدیریت بحران، به هیچ عنوان با بهانههای مختلف لاپوشانی نمیشود. آنها موانع ایجاد میکنند، محدودیت میگذارند، به حمل و نقل پاک یارانه میدهند و بر صنایع، سختگیرانهترین نظارتها را اعمال میکنند.ما، اما در ایران، بحران را به عوامل ماورایی و طبیعی نسبت میدهیم تا مسئولیت اصلی خود را که همان مدیریت محلی و ملی است، انکار کنیم. این عقبنشینی از وظیفه، ننگ ملی در برابر استانداردهای جهانی است.
این مردم کدام فشار را تحمل کنند؟
مردم ایران نه تنها با فشارهای اقتصادی کمرشکن، محدودیتهای اجتماعی و کمبود حداقلهای زندگی (آب، برق، رفاه) دست و پنجه نرم میکنند، بلکه حالا باید با حق ابتداییترین نیاز انسانی یعنی هوای پاک هم مبارزه کنند.آیا این اوج بیانصافی نیست؟ هیچ کشوری در جهان نباید اجازه دهد شهروندانش با این سطح از آلودگی، سلامت خود را از دست بدهند. هوای پاک، نه یک امتیاز یا کالای لوکس، بلکه یک حق اساسی و خدشهناپذیر است که حاکمیت موظف به تأمین آن است.
هر بار که یک بحران زیستمحیطی (از آلودگی هوا تا کمبود آب و خشکسالی) پیش میآید، مدیران اجرایی بلافاصله آن را به تغییرات اقلیمی یا عوامل طبیعی نسبت میدهند. این تکرار خستهکننده، یک تاکتیک واضح برای انکار کوتاهیها و عدم برنامهریزی درست است.
تغییرات اقلیمی یک واقعیت جهانی است، اما مدیریت آن یک وظیفه محلی و ملی است. این بهانهها نباید سپر فرار سیاستگذاران از مسئولیتهایشان باشد. مردم باید بتوانند در کشور خود، سالم زندگی کنند و مدیرانی که در تأمین این حق ابتدایی کوتاهی میکنند، باید پاسخگوی ناکارآمدی خود باشند.
آلودگی هوا فقط یک مسأله محیط زیستی ساده نیست؛ این یک بحران تمامعیار اجتماعی و سیاسی است که زندگی روزمره، سلامت میلیونها نفر و کیفیت زندگی شهروندان را در معرض تهدید قرار داده است. تا زمانی که سلامت مردم بر سیاست و سود ترجیح داده نشود، این فاجعه ادامه خواهد داشت.
