
عباس اسدی،پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی: فارابی،فیلسوف پر افتخار ایرانی
ابونصر فارابی معروف به «معلم ثانی» و «موسس فلسفه اسلامی» بهعلت برخورداری از جایگاهی رفیع در علم فلسفه، توسط بسیاری از تذکرهنویسان بزرگترین فیلسوف مسلمان لقب گرفت.متفکری پر افتخار که برای مردم ما خیلی شناخته شده نیست.
ابویوسف کندی، نخستین فیلسوف مسلمان و عرب بود که پیش از فارابی میزیست؛ اما عمق و گسترش فلسفه فارابی او را برتر از کندی کرد. فارابی با هوش سرشار و تلاش مستمر خود فیلسوف بزرگ زمانه شد و شاگردان بسیاری اطراف او جمع شدند تا از علم فارابی بهرهمند شوند. تاثیر او بر تفکر اندیشمندان بعد از خود به حدی شگرف بود که او را زمینهساز شکوفایی تمدن اسلامی دانستند
ابونصر فارابی نخستین فیلسوف جهان اسلام و سومین فیلسوف در جهان بود که تمدن بشری به طرحهای او در سازندگی جوامع مدیون است. او بهعلت معلومات عمیق خود در علوم مختلف، بهخصوص در فلسفه، حکمت و موسیقی، بعد از ارسطو که معلم اول بود، معلم ثانی لقب گرفت.
ارسطو به معلم اول و فارابی به معلم ثانی لقب گرفت
فارابی معلم مطلق زمان خود بود؛ او برای دستیابی به نظریه جدید سیاسی خود، فلسفه ایرانشهر (بخشی از تاریخ اندیشه ایرانی که معتقد به شاه آرمانی و فره ایزدی است و ریشه در دوره ساسانی دارد) را با اندیشه اسلامی (نظریه خلافت اسلامی) و دانش یونانی آشتی داد.
فلسفهای که فارابی مطرح کرد بر اندیشه فیلسوفان بعد از خود تاثیر قابلتوجهی گذاشت. دغدغه اصلی فارابی پیوند بین دین و فلسفه بود، همچنین عقیده داشت دین پیامبر با حکمت یونانی تناقضی ندارد و اختلافات آنها مربوط به ظواهری است که با تاویلات فلسفی برطرف میشوند.
زندگینامه فارابی
ابونصر محمد فارابی در ولایت خراسان در روستایی به نام وسیج در نزدیکی فاراب یا فاریاب (واقع در افغانستان کنونی) در نزدیکی رود سیحون متولد شد. بهعلت نزدیکی وسیج به فاراب، این فیلسوف بزرگ در زمان حیات خود به فارابی شهرت یافت. تاریخ تولد او را بین سالهای ۲۵۷ تا ۲۵۹ هجری قمری ذکر کردهاند؛ اما از جزئیات زندگی و تحصیل او در جوانی گزارش مستندی وجود ندارد؛ تنها مشخص است که پدر و پدربزرگ او از نظامیانی بلندمرتبه در دولت سامانیان بودند.
فارابی در ۴۰ سالگی به بغداد رفت و در آنجا فلسفه ارسطو را فراگرفت
به نظر میرسد فارابی تحصیلات اولیه خود را در فاراب به پایان رسانده و مدتی نیز به شغل قضاوت مشغول بوده است. برخی پژوهشگران معاصر، آغاز مطالعات علمی او را از شهر مرو میدانند؛ مرو در آن زمان مرکز درس و بحث فلسفی بود و اساتید مشهوری در آن تدریس میکردند. فاصله کم بین شهر مرو و محل سکونت فارابی حضور او را در شهر تسهیل میکرد.
گزارشهای تاریخی از عزیمت او به بغداد در سن ۴۰ سالگی و سکونت او در این شهر خبر میدهند. او در زمینه فلسفه و منطق، دلبسته آثار ارسطو شد و تلاش او تا جایی پیش رفت که در تاریخ فلسفه عنوان معلم ثانی را از آن خود کرد.
فارابی در بغداد
فارابی بر علم فقه و کلام مسلط شد و بهمنظور فراگیری دقیق منطق و فلسفه به حلقه درس فیلسوف مسیحی عصر، «یوحنا بن حیلان» وارد شد، علوم یونانی را نزد او فراگرفت و به حلقه شاگردان مخصوص یوحنا پیوست. سپس به پیشنهاد استاد خود به شهرهای حران (واقع در جنوب ترکیه امروزی) و قسطنطنیه (استانبول امروزی) سفر و هشت سال در آنجا اقامت کرد. فارابی در این مدت علوم یونانی و باستانی را در مکتب درس قسطنطنیه به پایان رساند و دانستههای خود را در دیگر علوم تکمیل کرد.
فارابی بعد از هشت سال دوباره به بغداد بازگشت و دو دهه از زندگی خود را در پایتخت اسلامی آن روز سپری کرد. این دو دهه، مهمترین دوره زندگی فارابی به شمار میرود؛ زیرا او بیشتر آثار خود را در این دوره تالیف کرد. فارابی با وجود اینکه در این دوره در دروس فلسفه و منطق استاد بود، طبق سنت درسی این شهر در درس ابوبشر متی بن یونس، بزرگترین استاد منطق بغداد نیز حاضر میشد. با گذشت مدت زمانی کوتاه، آوازه شهرت فارابی علاوه بر بغداد، در همه بلاد مسلمان پیچید و استاد مسلم تمام علوم شد.
فارابی با وجود موانع دشوار زندگی، مطالعه خود در فلسفه را ادامه داد و تالیفاتی نیز از خود بهجای گذاشت. او همچنین در حوزههای الهیات، کیمیا، ریاضیات، موسیقی، علوم نظامی و طب نیز صاحب نظر شد. فارابی بعد از گذشت ۲۰ سال تدریس و تحصیل در بغداد، فضای اختلافات سیاسی-مذهبی را برای کار علمی مساعد نیافت و دیدگاههای سیاسی خود را با رفتارهای حکومت وقت بغداد در تضاد دید؛ به این علت پیش از آغاز آشوبهای سیاسی-اجتماعی، پایتخت را ترک کرد و به دمشق رفت.
فارابی بعد از تحصیل و تدریس ۲۰ ساله در بغداد، راهی دمشق و مصر شد
حضور فارابی در دمشق همزمان با دوره حکومت اخشیدیان بود. دو سال از ورود فارابی به دمشق میگذشت که آرامش شامات نیز به هم ریخت و دمشق صحنه درگیری سیاسی با حمله خارجی شد. فارابی پیش از شروع درگیری در دمشق، آنجا را ترک کرد و بهمدت ۶ سال در مصر اقامت کرد. از چگونگی اقامت فارابی در مصر اطلاعاتی در دست نیست؛ اما به احتمال زیاد در این مدت به تعمیق در فلسفه و تالیف کتاب مشغول بوده است.
فارابی به زبانهای فارسی، عربی و ترکی تسلط داشت. در برخی منابع او را مسلط به ۷۰ زبان دانستهاند که توسط تذکرهنویسان رد شده است. همچنین در برخی منابع مطالبی درباره تسلط فارابی به زبان یونانی گفته شده است که درباره آن تردیدهایی وجود دارد.
پایان دوره زندگی فارابی
فارابی در سال ۳۳۸ هجری قمری، بعد از اینکه حاکمیت در دمشق جابهجا شد و حمدانیان روی کار آمدند، برای بار دوم به دمشق بازگشت و حدود یک سال در آنجا ماند. در این مدت از حمایتهای سیفالدوله، حاکم علمدوست دمشق برخوردار شد. آنچه تذکرهنویسان درباره فارابی بر آن اتفاقنظر دارند، این است که او زندگی فیلسوفانهای داشت، به کسوت درویشان رفتار میکرد و به ظواهر دنیا توجهی نداشت.
فارابی که همه عمر خود را به مطالعه و تحقیق مشغول بود، بعد از یک سال اقامت در دمشق، در سال ۳۳۹ هجری قمری، در سن ۸۰ سالگی درگذشت و سیفالدوله بر او نماز گزارد. درباره علت مرگ او گزارشی در دست نیست؛ برخی روایتها بر کشته شدن او دلالت دارند که به نظر تذکرهنویسان روایتهایی ضعیف هستند و اکثر آنها به مرگ طبیعی فارابی صحه میگذارند.
آثار فارابی
فارابی در طول زندگی خود، آثار تالیفی بسیاری بهجای گذاشت که تاثیر شگرفی در تغییر فضای دینی و علمی بعد از او ایجاد کردند. وجود این آثار و تاثیر آنها بر فلاسفه، او را به «فیلسوفالمسلمین» مشهور کرد. تاثیر او بهاندازهای بود که گویا اولین فیلسوفی به شمار میرفت که فلسفه را به دنیای اسلام وارد و آن را با علوم اسلامی ترکیب کرده بود؛ بهنحوی که تا به امروز فلسفه و منطق بهعنوان دروس حوزههای دینی تدریس میشوند.
زمانهای که فارابی در آن میزیست در نقش شگفتآوری که او در فلسفه ایفا کرد، بیتاثیر نبود. دانشمندان و فیلسوفان همتراز با فارابی، حتی عالمتر از او، با فواصل زمانی اندکی از فارابی در جهان اسلام ظهور کردند؛ اما نتوانستند تاثیری در فلسفه و منطق اسلامی از خود بهجای بگذارند. تذکرهنویسان براین عقیدهاند که فارابی بر کتابهای ارسطو از جمله ارغنون، طبیعت، کائنات جو، مابعدالطبیعه و اخلاق ارسطو تعلیقاتی نوشت که بعضی از آنها مفقود شدند. این آثار اهمیت آثار بعدی او را نداشتند و نوعی تمرین فلسفه به شمار میرفتند.
کتابهای احصاءالعلوم و الحروف از مهمترین آثار فارابی محسوب میشوند
کتابهای «احصاءالعلوم» و کتاب «الحروف» از مهمترین آثار فارابی به شمار میروند و بهجهت تقسیمبندی علوم در آنها قابل تامل هستند. به گفته پژوهشگران فارابی با ارائه نظریه جدید درباره علم و طبقهبندی علوم، به معلم ثانی لقب گرفت. ارسطو در آثار خود، مطالبی درباره تقسیمبندی علوم ارائه داد و محققان بعد از او، نظریات وی را تدوین کردند.
طبق نظریه ارسطو، علوم به دو بخش نظری و عملی و گاهی نیز به سه بخش نظری، عملی و شعری تقسیم میشد که هرکدام نیز سه علم را در برمیگرفتند. ارسطو علوم نظری و عملی را به ۶ علم ریاضی، طبیعی، الهی، اخلاق، سیاست مدن و تدبیر منزل تقسیم کرد. فارابی اساس این تقسیمبندی را به هم نزد؛ اما سیاست مدن و تدبیر منزل را حذف کرد و علم منطق، زبان، فقه و کلام را به آن افزود.
مهمترین آثار فارابی عبارتاند از:
ما ینبغی ان تعلم قبل الفلسفه یا «آنچه باید پیش از آموختن فلسفه بدانیم» که فارابی در آن هندسه، منطق، اخلاق نیک و کنارهگیری از شهوت را پیشنیازی برای پرداخت به فلسفه میداند و به شرح هریک از آنها میپردازد.
السیاسهالمدنیه یا کتاب «سیاست شهری» که درباره اقتصاد سیاسی نوشته شده است.
تحصیل السعاده را فارابی درباره اخلاق و فلسفه نظری نوشته است.
الجمع بین رای الحکیمین درباره ایجاد هماهنگی بین آرای افلاطون و ارسطو است
رساله فی العقل درباره ماهیت عقل، چیستی آن و اقسام عقول نوشته شده است.
رساله فی اثبات المفارقات در اثبات وجود موجودات غیرمادی است.
کتاب الموسیقی الکبیر جنبههای گوناگون موسیقی مانند مقدمات آن را تعیین میکند. او در این کتاب اصول فلسفی درباره موسیقی، کیفیتهای کیهانی و تأثیرات آن را بیان میکند.
فصولالحکم درباره حکمت الهی است و به ۷۴ مبحث درباره نفس اختصاص دارد.
رساله فی السیاسه به بحث درباره سیاست میپردازد.
در پایان باید یادآور شد که نیاز است آثار برجسته فارابی هرچه بیشتر در محافل علمی تدریس و تشریح گردد تا همگان به عمق نگاه وی پی ببرند.
