معجزه شکرگزاری، بزرگنمایی و برداشت غلط از مفهومی درست
آیا شکرگزاری میتواند برای ما معجزه کند؟ اصلاً شکرگزاری چیست؟ آیا اثرات مثبتی دارد؟
شکرگزاری چیست؟
شکرگزاری (Gratitude) به معنی قدردان بودن بابت موهبتها و شاخصههای مثبت زندگی است. اینکه ما بتوانیم نکات مثبت زندگیمان را ببینیم، به رسمیت بشناسیم و بابت آنها قدردان باشیم.
زندگی پر از چالشها و تاریکیهای مختلف است و مغز ما نیز میل شدیدی به توجه به نکات منفی زندگی دارد. این موضوع اهمیت شکرگزاری و توجه به موهبتهای زندگی را دوچندان میکند.
به همین خاطر میتوان شکرگزاری را به عنوان یک قدم مثبت در جهت بهبود کیفیت زندگی معرفی کرد؛ اما بحث به اینجا ختم نمیشود.
شکرگزاری به عنوان علم
با یک سرچ کوتاه در ادبیات علمی شکرگزاری میتوان فواید بسیار زیادی را برای شکرگزاری در مقالات علمی دید. از جمله مهمترین این فایدهها میتوان به بهبود کیفیت زندگی، افزایش حس خوشبختی، افزایش رضایت از زندگی و افزایش سلامت افراد اشاره کرد.
در واقع حس قدردانی باعث میشود که ما با آغوش بازتری به استقبال زندگی برویم، موهبتها و نعمتهای موجود در زندگیمان را ببینیم، خوشبین باشیم و در چاله بدبینی نیفتیم.
تا اینجای کار هم شکرگزاری فعالیتی کاملاً مفید و مثبت به نظر میرسد؛ اما حال وقت آن رسیده که جنبههای متفاوتی از شکرگزاری را بررسی کنیم.
شکرگزاری به عنوان شبهعلم
همه مشکلات شکرگزاری از جایی شروع میشوند که ما از آن به عنوان یک «معجزه» نام میبریم. در واقع همه مشکلات از آنجایی شروع میشوند که ما انتظار داریم با شکرگزاری افکار، اعمال و زندگیمان را تغییر دهیم. به چند جمله زیر دقت کنید:
با شکرگزاری زندگی خود را زیرورو کنید
با شکرگزاری به همه خواستههای خود برسید
با شکرگزاری هدیههای کائنات را راهی زندگی خود کنید
شکرگزاری کنید تا به شما داده شود
آنچه در همه جملات بالا مشخص است نوعی نگاه سطحی و سادهانگارانه نسبت به زندگی و همچنین شکرگزاری است. در واقع در اینجا شکرگزاری دیگر فعالیتی با اندازه اثر مشخص نیست، بلکه فعالیتی است که معجزه میکند و با انجام آن زندگی ما زیرورو میشود.
شکرگزاری و معامله با کائنات
جنبه معجزهآسایی که توسط کتابهایی مانند «معجزه شکرگزاری» به جامعه تزریق شده، باعث شده که بسیاری از افراد روزانه به دنبال نعمتهای مختلف بگردند و هر روز در توییتر و اینستاگرام از جهان و کائنات تشکر کنند.
در این حالت نهتنها دیگر آن احساس عمیق قدردان بودن دیده نمیشود، بلکه هر چه که هست معامله و درخواست برای نعمت بیشتر است. در واقع در این حالت دیگر خبری از رضایت عمیق درونی نیست بلکه فرد در حال معامله با جهان، کائنات یا خدا است.
این موضوع در نهایت باعث میشود که افراد خیلی طوطیوار و مدام در حال شکرگزاری باشند؛ اما آیا واقعاً این موضوع باعث شادی و رضایت درونی آنها میشود؟ آیا هر چه بیشتر شکرگزاری کنیم، خوشحالتریم؟
پاسخ اینست که خیر لزوما اینطور نیست..بهترین گواه آن وضع فعلی جامعه ایران است که علیرغم شکرگذاری های گسترده میلیون ها طرفدار این نظریه،اما تغییر کیفی چشمگیری در شاخص های مخلتف اجتماعی و فردی ملاحظه نمیگردد
شکرگزاری و نادیده گرفتن احساسات
یکی دیگر از مواردی که باعث آسیبزا بودن شکرگزاری میشود میل مبلغان این فعالیت بر نادیده گرفتن احساسات و افکار منفی است. در واقع این افراد وسواس شدیدی با نکات مثبت زندگی پیدا میکنند و مدام فقط به دنبال نکات مثبتاند.درصودتی که بسیاری از مباحثی که انرژی منفی یا افکار منفی نامیده میشود واقعیت هایی زندگی است که بایستی بجای انکار آن در صدد شناخت منطقی و واقع بینانه و پیدا کردن راهکار و حل آن بر آمد..
در پایان باید گفت که شکرگذاری در مباحث دینی هم وجود دارد و بایستی یک مومن حتما شکرگذار نعمات خداوند باشد اما انتظار نتایج خارق العاده از شکرگذاری و انکار واقعیات تلخ زندگی، توصیه دینی و عقلانی به نظر نمیرسد..
اما افراد طرفدار این شبه علم، متأسفانه احساسات و افکار آزاردهنده را مدام نادیده میگیرند و باور دارند که نباید به آنان توجه کرد.