• برابر با : 16 - شوال - 1445
  • برابر با : Wednesday - 24 April - 2024
6
سایه ی شوم مافیای شکار:

دلی در حسرتِ “دُرنا” ها

  • کد خبر : 10486
  • 01 فروردین 1402 - 18:08
دلی در حسرتِ “دُرنا” ها
میلیاردها سال جهان بر مدار طبیعت پیش رفت و انسان‌ها نیز همانند سایر زیستاران زمین، خود را با طبیعت تطبیق دادند. به مرور زمان، دست سلطه‌ی بشر بر طبیعت دراز شد و هزینه‌ی این دخالت‌ها را از حساب طبیعت منظور کرد.


بحران‌های زیست‌محیطی نشان از خطایی جدی در ارتباطِ ما با طبیعت دارد. اگر معنای معمول بحران [۱] را در ذهن بیاوریم، آنگاه اشاره‌هایی که به بحران زیست‌محیطی در دوران حاضر می‌شود موجه به نظر خواهد آمد، خواه با نگاهی انسان‌محور به وضعیت بنگریم و فقط منافع انسان‌ها رادر نظر بگیریم، خواه با نگاهی نا-انسان‌محور بنگریم و منافع و یا آسیب‌ها را برای خود طبیعت نیز در نظر بگیریم. اکنون “خطر انقراض گونه‌ها” تهدیدی جدی است؛ پیشتر گونه‌هایی را از دست داده‌ایم و اکنون نیز طبق گفته‌ی کارشناسان حدود ۱۲۸ گونه‌ی جانوری کشور در معرض خطر انقراض هستند. “امید” تک “دُرنای سیبری” یکی از همین گونه‌ها و نماد عشق است.
از سه نوع درنای مهاجر به ایران (درنای كوچك، معمولی و سیبری) حلقه‌ی انقراض بر گردن درنای سیبری افتاده است. درنای سیبری با نام ‘Grus leucogeranus’ شناخته می‌شود؛ پرنده‌ای با ۱۳۵ سانتی‌متر طول؛ و نحوه‌ی پروازش شبیه درنای معمولی است. این درنا بدنی یکدست سفید با پاهای بلند سرخ و منقار بلند سیاهی روی صورت قرمز رنگش دارد. زیستگاه این پرنده در مناطق تالابی، شالیزارها، نیزارها و دریاچه‌هاست و در روی زمین و گاهی در آب‌های کم‌عمق آشیانه می‌سازد.
درنای سیبری به طور تاریخی به سه جمعیت اصلی شرقی، غربی و مرکزی تقسیم می‌شود. از اعضای جمعیت شرقی درنای سیبری که تنها گروه باقی مانده از این گونه است، حدود سه هزار فرد باقی‌مانده است.[۲] با توجه به توضیحات علمی که ارائه خواهد شد و تجارب عملی کسب شده تقریبن می‌توانیم از نظر علمی بگوییم که جمعیت غربی و مرکزی درناهای سیبری مطابق با لیست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست IUCN در طبقه بندی منقرض شده EW) Extinct in the Wild) قرار گرفته است. در سالهای نه چندان دور به تعداد اندک در دام‌گاه فریدون‌کنار (جنوب‌غربی دریای خزر) رویت می‌شد، اما اکنون امید تک درنای سیبری به علت از دست دادن جفتش آرزو توسط شکارچیان، مدت ۱۵ سال به‌تنهایی کریدور غربی را حفظ کرده است. اما چه شد که به جای آموختن دل‌دادگیِ دل‌دار در این پرنده‌ی باشکوه و راز و رمز شگفتی‌هایش، آن‌چنان تیشه به ریشه‌‌اش زدیم که تنها یک “امید ” ناامید برایمان باقی ماند؟
شکار، از بین رفتن تالاب‌ها، پایین آمدن سطح آب تالاب ها به علت کشاورزی، افزایش بهره‌برداری انسانی از منابع آبی، افزایش استخراج نفت در سایت‌هایی که این پرنده در آن زمستان‌گذرانی می‌کند؛ همچنین زادآوری محدود[۳] سبب شده که سایه‌ی انقراض کامل درناها بر سر این پرنده برقصد. بنیاد جهانی درنا ICF در دهه‌ی ۷۰ شمسی طرح احیای درناها را در ایران آغاز کرد. معرفی جوجه‌های پرورشی درنای سیبری با انتقال ۲ فرد از ایالات متحده آمریکا و متعاقبن در طی سال های ۸۱ ، ۸۲ و ۸۵ به ترتیب با ۳ ، ۲ و ۲ فرد از مرکز تکثیر و پرورش درنای سیبری در مرکز OKA روسیه به تالاب فریدونکنار که با هدف تقویت جمعیت درنای سیبری و ترکیب با درناهای وحشی برای مهاجرت به سرزمین جوجه آوری آنها صورت گرفت، موفقیت آمیز نبود و جوجه های پرورشی رها‌سازی شده قادر به همراهی درنای وحشی در زمان مهاجرت برگشت نبودند. در آن زمان هنوز هشت فرد درنا در پهنه‌ی مهاجرتی غربی وجود داشت، اما عدم رعایت اولویت‌های حفاظتی سبب شد که این هشت گنج درنای وحشی نیز از بین رفتند.


ایران به دلیل اینکه محل تقاطع سه اقلیم جغرافیای جانوری اقلیم زیستی افریقا African Realm، اقلیم زیستی شرقی Oriental Realm، اقلیم زیستی شمالگان Palearctic Realm و سه کریدور مهاجرتی پرندگان است، تنوع زیستی بالایی دارد و مسیر مهاجرت صدها گونه پرنده می‌باشد. درناهای سیبری نیز مانند تمام پرندگان مهاجر حافظه‌ی تکاملی مهاجرت دارند و در دو پهنه‌ی مهاجرتی کاملن مجزا و با فاصله هزاران کیلومتری از هم قرار دارند. به همین دلیل حتی با توجه به اینکه درناهای سیبری در کریدور شرقی، جمعیت دلگرم‌کننده ای دارند، اما به‌لحاظ علمی تحت هیچ شرایطی نمی توان تعدادی از جمعیت زادآور زاده شده در حیات وحش آنها را به کریدور مرکزی و غربی منتقل کرد، چرا که در این پهنه‌ی مهاجرتی سردرگم خواهند شد و به‌دلیل نابلد بودن مسیر از بین می‌روند و یا بصورت خوش‌بینانه مجددن به پهنه‌ی مهاجرتی شرقی که در حافظه‌ی تکاملی مهاجرت خود دارند، باز خواهند گشت. (نقشه)


از طرفی به‌دلیل رفتارهای ویژه‌ی درناهای سیبری، زادآوری در اسارت آنها بصورت مستقیم ناموفق بوده و حتی در مواردی درنا جفت خودش را بدلیل عدم سازگاری با محیط کشته است؛ بنابراین صرفن با لقاح مصنوعی و جای‌گذاری تخم نطفه‌دار درنای سیبری در زیر پای گونه‌ی دیگری از درنا و با شرایط مصنوعی امکان‌پذیر شده است.
سوال اینجاست که آیا چنین راهکارهایی به‌ لحاظ علمی امکان‌پذیر است یا صرفن پروژه هایی هستند که بیشتر بصورت آزمایشی بر روی بعد امکان‌سنجی و آزمون و خطا متمرکز هستند؟
شکی نیست که نجات این گونه ارزشمند در کریدور غربی بسیار حائز اهمیت است، اما در نهایت رهاکردن تیری در تاریکی‌ست و به گفته‌ی خانم Claire Mirande مدیر برنامه‌های آسیایی بنیاد جهانی درنا (ICF)، این پروژه صرفن یک آزمایش است و در نهایت حتی با فرض موفقیت زادآوری امید و رویا، انواع تهدیدها که مهمترین آن شکار است، همچنان ادامه‌ی مسیر را سخت و طاقت فرسا می‌کند.

اما از دیدگاه حفاظتی می‌توان گفت “شاید” تنها دستاورد پروژه‌ی آزمایشی اخیر در قیاس با تلاش‌های ناموفق قبلی، به‌لطف فضای مجازی و شبکه های اجتماعی social apps این بود که عده‌ی کثیری از مردم ناآشنا با حیات وحش و حتی شکارچیان بدانند که پس از انقراض یک گونه در حیات وحش، احیای آن صرفن آزمون و خطاست.

اما اکثر مسئولین و متخصصین، صرفن به برپایی مراسم سوگواری برای شکست پروژه‌ی رویایی برای امید Dream for Hope پرداختند، در حالی‌که می‌بایست با استفاده از امید بعنوان یک فرد از موثرترین پرچم های flagship حفاظتی حیات‌وحش ایران و حتی جهان، در جهت افزایش خرد جمعی و بر روی پررنگ کردن آسیب شکار بعنوان یکی از بزرگترین خطرات انقراض گونه‌ها، برای نجات دیگر گونه‌هایی مثل خروس کولی ابرو سفید، گیلانشاه خالدار ، عروس غاز، اردک سرسفید و ده‌ها گونه‌ی در معرض خطر دیگر که با سرنوشت امید فقط چندین سال فاصله دارند، تلاش کنند و در کنار همدلی و همراهی مردم با کمک “امید ” سطح قابل توجهی از مشارکت اجتماعی را در خصوص تقلیل آسیب شکار در زیستگاه‌های کشور رقم بزنند و پس از آن با استفاده از انواع ابزارهای قانونی به مقابله با این آسیب دلخراش جبران ناپذیر و این عمل غیراخلاقی بپردازند. اما با اینکه شکارچیان و ذینفعان شکار مورد شماتت اکثریت جامعه هستند؛ و مردم نسبت به شکار و قتل‌عام میلیونی پرندگان مهاجر و گردش مالی عظیم بازار شکار پرندگان وحشی آگاهند؛ همچنان سایه‌ی شوم مافیای شکار و زمین‌خواری و لابی‌های قدرتمند آنها بر سر حیات‌وحش رنجور و منابع‌طبیعی شرحه‌شرحه شده کشور، سایه افکنده است.

پرِ پرواز ندارم اما؛
دلی دارم و حسرتِ دُرناها.
خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفسِ تنگ
نمی‌خواند…

۱.زمانی که مشکلات بزرگی در میان است که با فوریت تصمیم‌گیری‌های مهم و مشکل می‌طلبند.
۲.زیستگاه زمستانی تقریباً تمام آن‌ها در دریاچه پویانگ و اطراف آن است.
۳.معمولا دو تخم می گذارد که غالبا یکی از آنها به جوجه تبدیل می شود.

ایمان بهلولی، پژوهشگر تعارضات حیات‌وحش
محبوبه قلی‌پور، کارشناس ارشد محیط‌زیست

لینک کوتاه : https://koohesarfaraz.ir/?p=10486