معتادان،قشری که پشت وپناهی ندارند

متاسفانه معظل اعتیاد در ایران فراگیر است و نهادها و بودجه های زیادی را صرف خود میکند که البته باتوجه به اینکه خانواده های بسیاری درگیر آن می باشند هرچقد برای آن هزینه شود به منزله خدمت به جامعه و مردم بوده و هدر نمیرود.اما بحث بر سر اینست که اولا باید رویکرد ما بر مبنای پیشگیری باشد و نه درمان..ثانیا در بحث درمان نیز باید ازتمام وجوه به قضیه پرداخته شود و صرفا بحث درمان دارویی و پزشکی مدنظر قرار نگیرد بلکه درمان و برخورد صحیح فرهنگی و اجتماعی نیز مدنظر قرار گیرد..سوال نگارنده از جامعه اینجاست که چرا نگاه جامعه به معتادین تغییر بنیادی نمیکنید؟ چرا جامعه به نوعی با همدستی هم معتادان را بایکوت کرده است؟چرا موقع ازدواج و استخدام وسایر فعالیت های مهم اجتماعی واقتصادی و حتی گرفتن پروانه کسب صنفی برای یک مغازه کوچک و گذران زندگی گواهی عدم اعتیاد خواسته میشود؟!!!
آیا کسی که بهر دلیلی معتاد است و لزوما هم معتاد متجاهر و فروشنده موادمخدر نیست بلکه فردی است که قربانی بی تدبیری مسئولین و شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور شده است باید از همه نوع فعالیت محروم شود؟ آیا اینگونه نیست که این تحریم اجتماعی اشخاص معتاد قربانی، آنها رو بیشتر منزوی و افسرده و ناامید میکند؟اگر درهای جامعه به روی آنها حداقل در بحث کسب و کار خصوصی باز شود و نگاه خانواده ها و اطرافیان به آنها تغییر کند ممکن است این عزیزان تشویق شوند تا زودتر از بند اعتیاد رهایی یابند و به آغوش جامعه و خانواده بازگردند اما به نظر میرسد این بستر فعلا فراهم نیست و جامعه بیشتر از اینکه جاذبه داشته باشد،دافعه دارد و نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکنید بلکه آنرا تشدید میکنید یا حداقل کمکی به حل آن بطور اساسی نمیکنید. همچنین به توجه به آسیب پذیری این قشر که جمعیت زیادی را از جمله خانواده هایشان تحت تاثیر قرار میدهد بهتر است که یارانه یا کمک هزینه ای بصورت نقدی یا غیر نقدی به این عزیزان یا خانواده هایشان پرداخت گردد تا از آسیب وگرفتاری بیشتر معتادان و خانواده هایشان جلوگیری شود.ضمنا لازم به ذکر است که فرهنگ برادری و همراهی و همدلی،معجزه ای است که سرمایه اقتصادی نمیخواهد و از جنس فرهنگی است اما تاثیرات بسیار زیادی دارد و میتواند نقش بسزایی در تشویق و روحیه گرفتن معتادان بازی کند و احساس تعلق خاطر به آنها دهد و این مساله وظیفه اجتماعی است و لطف و ترحم نیست‌‌ زیرا وظیفه انسانی چنین چیزی رو حکم میکند و از باب منافع جمعی هم هرچقد این مشکل حاد شود به ضرر همه اعضای جامعه است و برخورد درمانی هم بودجه سنگینی میخواهد که هم موجود نیست هم تاثیر زیادی ندارد و کافی نیست..نتیجه گیری بحث اینست که به نظر نگارنده،همکاری و همراهی با اشخاص معتاد کمک شایانی به شخص معتاد و جامعه میکند و تحریم و قطع رابطه و دوری جستن و به فراموشی سپردن این عزیزان هموطن و مشروط کردن هر نوع همکاری با ایشان به ترک اعتیاد قطعی نه شدنی است و نه اخلاقی و انسانی است و فرایند اجتماعی شدن و بهبودی کامل و بازگشت فرد معتاد به جامعه را کاهش داده و به تعویق میندازد که بایستی این رویکرد بطور جدی اصلاح شود و با آغوش گرم از معتادان استقبال شود و باید دانست این معظلی است که ممکن است برای هرکسی و هرخانواده ای پیش بیاید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا