دلایل عدم موفقیت مسئولین
۱عدم شایسته سالاری:این مورد،دلیل اصلی عدم موفقیت مسئولان بوده و تقریبا برای همگان آشکار شده و راهکار آن نیز،جذب کارمند از طریق آزمون استخدامی و انتخاب مدیران طبق نظر کمیته انتصابات و با بررسی توانمندی های اشخاص و با رای گیری در آن کمیته بطور مستدل و مستند میباشد.. ۲جلسات پرهزینه،خسته کننده و بی فایده:این مورد نیز بسیار مهم بوده و کمتر به آن پرداخته شده است..چگونه است که با برگزاری اینهمه جلسه و همایش،هرروز مشکلات کشور بیشتر میشود یا حداقل کاهش مشکلات کشور بطور چشمگیر احساس نمیشود؟؟ بهتر است جلسات کمتر،کاربردی تر و کم هزینه تر برگزار گردد و مصوبات این قبیل جلسات حتما پیگیری و اجرایی شود زیرا به عمل کار برآید به سخنرانی نیست!!
۳اقدامات نمایشی و شعاری:یکی دیگر از معظلات که مسئولین رو گرفتار خود کرده است،اقدامات نمایشی و مخصوصا تمایل به شدید به عکس انداختن و سلفی گرفتن و چاپ عملکرد و بزرگنمایی آن در رسانه ها و نشریات است..در صورتی که بهترین شاخص برای سنجش عملکرد مسئولان،نتیجه ملموس و نهایی کار و مدیریت آنهاست و نه ارائه آمار و گزارش های تصویری جذاب و دلربا ۴ساده زیستی و دوری از تجملات و تشریفات:یکی دیگر از مسائلی که اولا هزینه بر برای بیت المال و اموال عمومی مردم بوده و ثانیا حس ناخوشایند تبعیض و اشرافی گری را به ارباب رجوع وحتی کارمندان منتقل میکند،بحث دفاتر و خودروهای لوکس و گرانقیمت و بسیار فاخر است که با توجه به سطح رفاه اکثریت مردم و مشکلات اقتصادی کشور اصلا قابل توجیه نیست و سبب اسراف درآمدهای عمومی ،کشور(که بایستی صرف امور زیربنایی شود) و ایجاد حس افزایش فاصله طبقاتی و حس فراموش شدن به طبقات محروم میشود، به شدت پرهیز کرد و از دفاتر و خودرو های معمولی تر استفاده کرد
۵توصیه پذیری و مشورت گیری:یکی از مواردی که میتواند از بسیاری از اشتباهات و حیف و میل بودجه ها و نارضایتی ها جلوگیری کند،بحث مشورت گیری و توصیه پذیری از اشخاص دلسوز و متخصص و حتی تشکیل اتاق های فکر از صاحب نظران و البته اجرایی کردن آنهاست..مدیران نباید خود را عقل کل و باهوش تر از بقیه مردم بدانند و حتما بایستی با متخصصان مشورت کرده و به آن ترتیب اثر نیز بدهند.. ۶عدم سازش و مماشات با رویه های غلط و متخلفین: یکی از پاشنه آشیل های مدیران متاسفانه روحیه محافظه کاری و عافیت طلبی در مسئولین است که وقتی بر صندلی مدیریت تکیه میزنند و اقدامات اشتباه قبل از خود رو میبینند از آنجا که خود را مستاجر آن میز مدیریتی میبینند و برای حفظ مقام فعلی بسیار مشتاق هستند،محافظه کار شده و تمایل جدی برای اصلاح روندهای غلط گذشته و برخورد با بی قانونی و فساد و متخلفین ندارند..درصورتی که برای اصلاح ساختار اجرایی و مدیریتی کشور بایستی ساختارها و روندها و فرایندها و الگوها و بودجه ریزی ها اصلاح شود،که با روحیه محافظه کارانه امکان پذیر نیست و مدیرانی متخصص و شجاع و اهل اصلاح میخواهد که بر سر تغییر رویه ها،آمادگی پرداخت هرگونه هزینه ای(مالی واعتباری وکاری و حتی جانی)را داشته باشد و در صورتی که نمیتواند چنین بهایی را بپردازد بهتر است اصلا قبول مسئولیت نکند یا در صورت انتخاب و مشاهده عدم توانایی خود استعفا بدهد..اما ماندن و توجیه کردن به بهانه سختی کار و روال غلط گذشته و نداشتن بودجه و زمان بربودن و…مخصوصا در شرایط فعلی کشور که نیاز مضاعف به کار و تلاش و تغییرات بنیادی دارد به هیچ عنوان قابل توجیه نیست..