لزوم تصویب قانون وفرهنگسازی غذارسانی مسئولانه

منسوخ شدن کلمه سگ‌های ولگرد

مجتبی طباطبائی پژوهشگر اخلاق محیط‌زیست و آموزشگر هاری از «اتحاد جهانی برای کنترل هاری» (GARC) درباره علت افزایش حمله‌ سگ‌های ولگرد در ایران می‌گوید: اولین نکته‌ای که لازم است گفته شود آن است که کلمه‌ی ولگرد (Stray) واژه‌ی دقیقی نیست مطابق با آخرین بروزرسانی و دستوالعمل سازمان جهانی بهداشت حیوانات (WOAH) در می سال 2022 حدود دو ماه پیش این کلمه به کلی حذف و منسوخ شده و در منابع علمی و معتبر جدید به ندرت به چشم میخود. در دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت حیوانات به جای “کنترل سگ‌های ولگرد”؛ عنوان معنادار “مدیریت جمعیت سگ‌ها” جایگزین شده است.
وی ادامه می‌دهد: وقتی در مورد مسئله‌ی سگ‌ها به طور کلی صحبت می‌شود از عبارت سگ‌های پرسه زن آزاد(FRD) استفاده می‌شود. این موضوع به این معنی است که در وهله‌ اول قضاوتی بر صاحب‌دار یا بدون صاحب بودن آن‌ها نداریم و لازم است براساس زیرجمعیت سگ‌ها اقداماتی برای مدیریت جمعیت انجام گیرد. تاکید برکلمه ولگرد این خطا را ایجاد می‌کند که مسئله جمعیت سگ‌ها فقط مربوط به سگ‌های آواره، پرسه زن یا بدون صاحب است. پس وقتی گفته می‌شود که شاهد افزایش حمله‌ سگ‌های ولگرد هستیم این پیش فرض وجود دارد که آنچه که افزایش می‌یابد گویی مربوط به سگ‌های بی‌سرپرست یا بلا‌صاحب است.
حیف‌ومیل شدن بودجه‌ها با اقدامات کور و شتاب‌زده
پژوهشگر محیط‌زیست درخصوص نقش مسئولان و متولیان امر در حل این مسئله تصریح می‌کند: کارهایی در کشور انجام می‌شود اما نه کار اصولی و علمی بلکه اقدامات کور و شتاب‌ زده‌ای که حاصلی جز حیف و میل کردن بودجه و عدم حل مشکل ندارد. مطابق آمار سازمان حفاظت از حیوانات (WAP) در کشورهای در حال توسعه که هنوز روش‌های علمی مدیریت جمعیت سگ‌ها را پیاده نکرده‌اند بعد از مرگ هر انسان از هاری، 170 فرد سگ به شکل وحشیانه‌ای کشتار می‌شوند که کشور ما هم از این قاعده مستثنا نیست. اما مسئولان تصور می‌کنند با این اقدام معضل را حل می‌کنند در حالی که نه تنها این معضلات رفع نمی‌شود امکان اجرای روش علمی و اصولی را نیز از بین می‌برد. بنابراین در نتیجه این کارهای غیراصولی آن توهم به وجود می‌آید که مشکلات فیصله و غیرقابل تکرار هستند اما دوباره بعد از چند ماه همان دغدغه‌ها به قوت خود باقی است.
وی با بیان اینکه در مورد مسئله گازگرفتگی یا گزش سگ نخستین اقدام که دولتمران باید انجام دهند این است که کارهای شتابزده و غیراصولی را کنار بگذراند و اول از همه باید بدانیم که چرا سگ‌ها گاز می‌گیرند؟ می‌گوید: این را دقیقا از سازمان بهداشت جهانی (WHO) نقل می‌کنم: «گاز گرفتن سگ معمولاً به این دلیل است که سگ‌ها و انسان‌ها زبان یکسانی ندارند. از آنجایی که ما زبان سگ را نمی‌فهمیم، ممکن است موقعیت‌هایی ایجاد کنیم که سگ ما را گاز بگیرد. اما اگر یاد بگیریم که در اطراف سگ‌ها مسئولانه رفتار کنیم، می‌توانیم از موقعیت‌هایی که منجر به گاز گرفتن می‌شود اجتناب کنیم. سگ‌ها بدون دلیل گاز نمی‌گیرند. آن‌ها ممکن است گاز بگیرند زیرا احساس ترس، درد یا ناامیدی می‌کنند.»
افزایش امنیت کودکان با آموزش‌های اصولی و علمی
طباطبایی با اشاره به اینکه در کنترل گزش راه‌های مشخص هم برای سگ صاحبدار و هم سگ‌های بی‌سپرست وجود دارد زیرا آن‌ها دو شخصیت کاملا متفاوت دارند، اظهار می‌کند: سگ‌های بدون صاحب سعی می‌کند از انسان دوری کند و غیر از ترس و دفاع از خود در شرایطی که آزار می‌بیند و یا دفاع از توله‌ها به انسان حمله نمی‌کند لذا برای کنترل گزش سگ بی‌سرپرست در هیچ کجای دنیا کشتار و جمع‌آوری سگ‌ها توصیه نمی‌شود بلکه آموزش رفتار مسئولانه به افراد و به ویژه آموزش به کودکان انجام می‌شود.
وی ادامه می‌دهد: سازمان بهداشت جهانی (WHO) با همکاری دو سازمان از ائتلاف آیکم یعنی اتحاد جهانی برای کنترل هاری(GARC) و سازمان جهانی حفاظت از حیوانات(WAP) دفترچه‌های آموزشی برای کودکان و معلمان آنها تهیه کرده‌اند که براساس این آموزش‌های اصولی چه رفتارهایی باید در کنار این سگ‌ها انجام داد تا با شناخت صحیح این حیوانات از گازگرفتکی و گزش آنان در امان باشند.
رشد حوادث هولناک با روش‌های غیراجتماعی سگ‌ صاحب‌دار
پژوهشگر اخلاق محیط‌زیست درباره اینکه در مورد سگ صاحب‌دار آموزش و ترویج مالکیت مسئولانه سگ‌ها (RDO) ضرورت دارد، می‌افزاید: لازم است مالکان به خصوص روستاییان و دامپروران سگ‌هایشان را اجتماعی بار بیاورند و مقید سازند تا آزادانه گشت زنی نکنند. یکی از موارد پر ریسک برای گزش از نظر جامعه دامپزشکان آمریکا(AVMA) ، سگ صاحبداری است که از صاحبش جدا شده است یا توجه کافی از او نمی‌گیرد. در ایران نه تنها مطلقا چنین آموزش‌هایی به مالکان داده نمی‌شود، بلکه دامپروران و روستاییان برای تولید سگ گله یا نگهبان با روش‌های بسیار ظالمانه سگ را تا حد امکان غیراجتماعی و خشمگین بار می‌آورند و سپس با بی‌مسئولیتی رها می‌کنند تا غذایش را با زباله گردی بدست آورد. در چنین شرایط اسفناکی دیگر به دنبال چه دلیلی برای وجود حوادث هولناک باشیم؟”
وی درباره سلامت و رفاه حیوانات با آزادی‌های ۵ گانه سازمان جهانی بهداشت حیوانات، می‌گوید: برطبق دستورالعمل این سازمان رفاه حیوانات یعنی سگ به لحاظ فیزیکی و روانی در شرایط مساعدی باشد، لازم است پنج آزادی برای آنها به رسیمت شناخته شود، یعنی: آزادی از گرسنگی، تشنگی و سوءتغذیه؛ آزادی از ترس و اضطراب؛ آزادی از ناراحتی فیزیکی یا دمایی؛ آزادی از درد، جراحت و بیماری؛ و آزادی ابراز الگوهای نرمال رفتاری. این موارد به Five Freedom یا آزادی‌های پنجگانه رفاه حیوانت از سازمان جهانی بهداشت حیوانات(WOAH) معروف هستند.
طباطبایی با بیان اینکه در کشور ما دامپروران و گله‌داران دقیقا با سلب اصول پنچگانه حیوانات از تولگی این سگ‌ها را به اصطلاح بگیر و وحشی پرورش می‌دهند، اظهار می‌کند: وقتی رفتارهای غلط و منسوخ که در بسیاری از کشورها جرم است و حتی جریمه زندان دارد، در کشور ما کارهایی متداول است، دیگر جای تعجب نیست که چرا گزش داریم. از بریدن گوش و دم سگ‌ها از تولگی گرفته تا کارهای بسیار وحشتناک که با سگ‌های گله در دامپروری‌ها و روستاها انجام می‌شود. دیگر جای تعجب نیست که در دامشهر قم منطقه‌‌ای دامپروری، دو کودک در فاصله زمانی کوتاه در نتیجه حمله سگ‌ها دریده می‌شوند در عین حال که برخی از محلی‌ها ادعا کرده بودند که سگ‌ها و صاحب آن سگ را می‌شناختند در نتیجه مقامات محلی اقدام به کشتار سگ‌هایی از زیرجمعیت دیگر و کاملا بی‌ربط به مشکل می‌کنند. کودکانی به دلیل ندانم‌کاری، بی‌مسئولیتی و فقدان قانون و آموزش در کشور کشته می‌شوند، در مقابل سگه‌های بی‌سرپرست و سگ‌های کوچه یا محله (COD) وحشیانه کشتار می‌شوند.
دقیقا همینجاست که می‌بینیم چطور کلمه “ولگرد” رهزنی کرده و باعث فریب اذهان می‌شود. بی‌دلیل نیست که سازمان بهداشت جهانی حیوانات این کلمه را منسوخ کرده است. با این حال می‌بینیم برخی افراد ناآگاه این تاکید ما بر بی‌منسوخ بودن کلمه ولگرد را صرفا بازی با کلمات می‌دانند. مطابق یک مقاله مروری از انسیتو پاستور ایران براساس بیست سال مطالعه از هر ده مورد گازگرفتگی ۷ مورد مربوط به سگ با سرپرست و فقط ۰.۵ مورد مربوط به سگ بی‌سرپرست بوده، و باقی نیز مبهم است.
پایداری مشکلات با نبود آموزش‌ و قانون‌گذاری
وی ادامه می‌دهد: جای تعجب نیست که همچنان این دغدغه به قوت خود باقی باشد وقتی ما مطابق هیچ کدام از دستورالعمل‌های جهانی برای کنترل گزش حیوانات اقدام نمی‌کنیم و مطلقا آموزشی نداریم و قانونگذاری برای سگ‌های صاحب‌دار وجود ندارد. پس هیچ جای تعجبی ندارد چنانچه مجدد در ماه‌های آینده شاهد حوادث تلخی باشیم. باید بدانیم که مسبب این اتفاقات تلخ مسئولانی هستند که برخلاف وظایف خود با اقدامات ناشیانه مشکل را حل نکردند بلکه صرفا نمایشی برگزار کردند که با ظلم به حیوانات بی‌گناه و رواج تهمت‌های برخی از حامیان آنها این معضل را حل نشده پایدار و ابدی گذاشته‌اند.
کاهش جمعیت سگها از کشتار حاصل نمی‌شود
این فعال حیوانات درباره اینکه بر طبق مبنای علمی حذف مستقیم فیزیکی سگ‌ها نمی‌تواند باعث کاهش پایدار جمعیت سگ‌ها بشود و دقیقا به همین دلیل هیچ زمانی مسولان ما نتوانستند مشکل سگ‌ها را حل کنند، تصریح می‌کند: وقتی در فقدان اجرای برنامه مدیریت جمعیت سگ‌ها(DPM) با عنوان طرح به اصطلاح “ساماندهی” اقدام به جمع‌آوری و حذف فیزیکی آن‌ها شود فورا قلمرو خالی توسط سگهای جدید اشغال می‌شود زیرا در نتیجه پدیده اثر خلا (Vacuum effect) منطقه، نرخ‌ زاد و ولد آن‌ها به شدت افزایش پیدا می‌کند و اصطلاحا compensatory recruitment رخ می‌دهد که در کمتر از 8 ماه 60% جمعیت و در کمتر 18 ماه 80 درصد جمعیت حذف شده جایگزین می‌شود، هرچه کشتار بیشتر باشد سرعت جایگزینی جممعیت بیشتر می‌شود.
مشکلات ناشی از کشتار
وی درباره اینکه می‌توان با کنترل منابع تولید سگ، یعنی کنترل توله کشی از سگ صاحبدار و کنترل زاد ولد سگ‌های بی‌سرپرست با عقیم سازی و بازگردانی در محل جمعیت را کنترل کرد و به مرور کاهش داد، بیان می‌کند: پس از حذف از طریق کشتار یا جمع‌آوری، هر بار صرفا سگ‌هایی که راحت‌تر به دام می‌افتند (easy taking dogs) حذف می‌شوند و سگ‌های چالاک‌تر و قوی‌تر فرار می‌کنند. در کشورهایی که کشتار بسیار وسیع حتی توسط ارتش انجام شده صرفا جمعیت 70 درصدی از سگها کشتار شدند و در ایران هم طی کشتارها و حذف فیزیکی؛ خلاء قلمرو این حیوانات خیلی سریع توسط سگهای مهاجر و رها انباشت خواهد شد که دردسرهای بیشتری دارند.
طباطبایی اضافه می‌کند: وقتی عمل حذف سگ‌ها در روستاها و شهرهای کشور با کشتار انجام می‌شود نه تنها در سال‌های پیش‌رو جمعیت سگها کاهش پیدا نمی‌کند بلکه در نتیجه افزایش نرخ زاد و ولد، جمعیت آنها جوانتر شده و با نابودی سگ‌های پیرتر و فرار چابکترها به طور موقت از منطقه، فورا قلمرو خالی توسط سگ‌های جدید اشغال خواهد شد و این سگ‌ها بر سر قلمرو جنگ و دعوا خواهند داشت و این موضوع خود باعث افزایش سروصدا و مزاحمت برای شهروندان و انتقال بیماری‌ها بین سگ‌ها است.
ضرورت واکسیناسیون سگ‌ها جهت حفظ سلامت و آسایش مردم
وی می‌افزاید: یکی از اهداف برنامه مدیریت جمعیت سگ‌ها مطابق با دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت حیوانت، پایدار کردن جمعیت فعلی این حیوانات است. به گفته این سازمان: “در جایی که جمعیت قابل توجهی از سگ‌های بلاصاحب یا بی‌سرپرست هستند، برنامه عقیم‌سازی، واکسیناسیون و بازگردانی در همان محلی که سگ از آن گرفته شده نقش کلیدی دارد”. در روش عقیم سازی و بازگردانی(CNVR) ضمن پیر شدن جمعیت با عدم وورد سگ‌های جدید، به آرامی سگ‌ها در قلمرو خود در بازده زمانی چند ساله پایدار و کنترل می‌شوند و درگیری هم بر سر قلمرو از بین می‌رود، سرو صدا و مزاحمت آنها نیز برای شهروندان به شکل چشمگیری کم‌تر خواهد شد.

دستورالعمل‌های فعلی منطبق بر روش‌های علمی و کارآمد نیست
این فعال حیوانات پیرامون اینکه کدام ارگان‌ها در ساماندهی سگ‌های بی‌صاحب از نظر قانونی مسئول هستند؟ می‌گوید: برطبق قانون مسئولیت جمعیت سگ‌های به بلاصاحب برعهده شهرداری‌ها است اما درواقع اگر بخواهیم با روش‌های اصولی و علمی مدیریت جمعیت را انجام دهیم براساس اصول سازمان جهانی بهداشت حیوانات (WOAH) به یک برنامه کل‌نگر و ملی نیاز است که ارگان‌های بسیاری باید همکاری کنند.
وی اضافه می‌کند: برنامه مدیریت جمعیت سگ‌ها از جانب دستورالعمل ابلاغی از سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های وزارت کشور در کارگروه متشکل از ارگان‌های متعدد مانند سازمان محیط زیست، سازمان دامپزشکی، وزارت بهداشت و نمایندگان دیگر ارگان‌ها تایید و به شهرداری‌ها ابلاغ می‌شود. تاکنون دستورالعمل‌های موجود منطبق بر روش‌های علمی و کارآمد نبوده، هرچند کشتار نفی شده، اما چون راهکار جایگزین کشتار به درستی تبیین نشده برنامه‌ای ناکارآمد و پرهزینه توصیه شده است. در حال حاضر آیین‌نامه فعلی در حال نگارش است. بنابراین لازم است این ارگان‌ها مطابق با روش‌های علمی و اصولی به اصلاح شیوه‌نامه قبلی بپردازند تا با ابلاغ برنامه‌‌های علمی به شهرداری‌ها و دهیاری‌ها مشکلات حل شود.
طباطبایی درباره اینکه بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، کشورهای جهان قصد دارند تا سال ۲۰۳۰ به‌طور کامل بیماری هاری را ریشه‌کن کنند، اظهار می‌کند: متاسفانه ما اقدامات توصیه شده در برنامه به صفر رساندن هاری تا سال 2030 را انجام ندادیم.
وی تاکید بر رویکرد “سلامت واحد”، واکسیناسیون 70 درصدی سگ‌ها و آگاهی افزایی را یکی از برنامه سازمان بهداشت جهانی برای ریشه کن کردن هاری می‌داند و تصریح می‌کند: براساس رویکرد این سازمان مفهوم سلامتی صرفا زمانی تامین می‌شود که برای تمام زیست‌مندان از انسان تا حیوانات شهری، دام و حیوانات حیات وحش اجرایی شود. تجربه‌ای که در مورد کرونا ویروس به دست آمد تاکید بر این موضوع در سازمان‌های زیر مجموع ملل را بیشتر کرد که این برنامه به دولت‌ها کمک می‌کند تا بودجه مناسب‌تری را برای همگان از جمله حیوانات اختصاص دهند.

به صفر رساندن فوری “هاری” با واکسیناسیون 70 درصدی سگ‌ها

این آموزشگر هاری پیرامون اینکه به گفته سازمان بهداشت جهانی مکررا ثابت شده که واکسیناسیون 70 درصدی سگ‌ها می‌تواند هاری را فورا به صفر برساند، می‌افزاید: براساس تاکید این سازمان “برای کاهش هاری نباید اقدام به کاهش جمعیت سگ‌ها کرد” چراکه هاری وابسته به تراکم جمعیت نیست. بلکه مطابق این برنامه لازم است سگ‌ها واکسینه شوند و به پوشش 70 درصدی واکسیناسیون برسند، زیرا روش‌های کشتار می‌تواند اثر معکوس داشته باشد و با حذف سگ‌های واکسینه، دیگر سگ‌های غیرواکسینه و ناقل دیگر بیماری‌ها به قلمرو آنها وارد شوند.
وی اضافه می‌کند: بنابراین رعایت اصول رفاه حیوانات بسیار مهم است که در ایران نه تنها به آن پرداخته نمی‌شود بلکه اصولا ناشناخته است. چراکه در کشور ما این مسئله مهم را امری غیرضروری می‌دانند. در کنفراس سال 2015 سازمان جهانی بهداشت حیوانات، سازمان ملل، فائو و اتحاد جهانی کنترل هاری در سوئیس، شعار “هر سگ واکسینه سربازی برای مبارزه با هاری است” مطرح شد. در اینجا اهمیت واکسینه شدن سگ‌ها و حفاظت از رفاه و سلامت سگ‌ها اهمیت پیدا می‌کند چراکه به جای کشتار سربازان مقابله با هاری اگر آنها را با واکسیناسیون تقویت کنیم ضمن عقیم‌سازی سگ‌ها باعث می‌شویم تا جایگزینی جمعیت نیز اتفاق نیافتد. عدم جایگزینی جمعیت گازگرفتی را هم کاهش می‌دهد. در صورتی که کشتار و حذف انجام شود دائما سگ‌های جوان جدید و واکسینه نشده جایگزین سگ‌های قبلی می‌شوند.
طباطبایی پیرامون اینکه کارشناسان معتقدند دسترسی بدون محدودیت به منابع غذایی یکی از دلایل افزایش جمعیت سگ‌های ولگرد است؟ می‌گوید: کدام کارشناسان! آیا این به اصلاح کارشناسان نظرات خود را در مقالات علمی و ژورنال‌های معتبر جهانی منتشر کرده‌اند، یا این صرفاً ابراز نظرهای سهل‌انگارانه افرادی در شبکه‌های اجتماعی و مطبوعات داخلی است که با سهل‌انگاری و صرفاً با داشتن مدرک غیر‌ مرتبط یا نسبتا مرتبط تصورات خود را بیان کرده‌اند؟


برای افزایش جمعیت سگ دنبال دلایل عجیب و غریب می‌گردند
وی اضافه می‌کند: تا جایی که اطلاع داریم کارشناسان و متخصصان جهانی چنین نظری ندارند. دلیل افزایش جمعیت سگ‌ها، فقدان برنامه DPM یا مدیریت جمعیت سگ‌ها است. برنامه‌ای که مطلقا در ایران نداشته‌ایم و به‌جای آن راهکاری‌های غیرعلمی حذف فیزیکی و کشتار را داشتیم که صریحاً توسط متخصصان معتبر رد شده است. با نگاه به نقشه هاری در دنیا و یا جمعیت سگ‌ها در کشورهای دچار مشکل متوجه می‌شویم که این کشورها نه تنها امکان کشتار دارند بلکه برخلاف کشورهایی که قانون حمایت از حیوانات دارند برای کشتار بسیار آزادتر بودند. ضمن اینکه هرساله کشتار انجام می‌دهند اما نتوانسته‌اند مشکلات خود را حل کنند.
این فعال حیوانات ادامه می‌دهد: وقتی که برنامه مدیریت جمعیت سگ‌ها نباشد درنتیجه افزایش جمعیت انسان و پیش‌روی شهرها و مناطق نیمه شهری به همان نسبت که ظرفیت حمل و یا قلمرو برای حیات وحش از بین می‌رود برای حیوانات شهری همانند سگ، گربه، موش، کلاغ، کبوتر، گنجشک وغیره قلمرو ایجاد می‌شود. اصطلاحا این قلمروها دارای «ظرفیت حمل» هستند؛ یعنی حیواناتی که توان تطبیق‌پذیری با جمعیت انسانی و اکوسیستم شهری را دارند می‌توانند در این مناطق ساکن شوند. لازم به ذکر است که طی 10 سال اخیر تعداد دامپروری‌های ما و به همان نسبت پرورش سگ و توله‌کشی آنها هم افزایش پیدا کرده است. بنابراین برای رشد جمعیت سگ‌ها نباید به دنبال دلایل عجیب و غریب و تایید نشده بگردیم.
هیچ منبع علمی‌ تاثیر غذارسانی در افزایش جمعیت سگ‌ها را به اثبات نرسانده است
وی پیرامون اینکه آیا مهمترین علل دسترسی سگ‌ها به مواد غذایی عدم مدیریت صحیح پسماند است؟ می‌افزاید: تا امروز هیچ منبع علمی‌ تاثیر غذارسانی در افزایش جمعیت یا فقدان غذارسانی در کاهش جمعیت سگها را تایید نکرده است و در هیچ کجای دنیا نتوانسته اند با کاهش دسترسی به منابع غذایی جمعیت کل را کاهش دهند. اما آیا این به اصلاح کارشناسان منابع علمی در تایید حرف خود دارند؟ اگر کاهش دسترسی به منبع غذایی امکان سیر نزولی جمعیت سگ‌ها را داشت چرا سازمان‌های تخصصی به چنین مسئله‌ای اشاره نکرده‌اند. البته مدیریت پسماند تحت عنوان “کنترل محیطی” از آنجایی که می‌تواند تا حدی توزیع جمعیت سگ‌ها را به سمت مکان‌های کم تعارض‌تر ببرد حائز اهمیت است.
طباطبایی در ادامه تصریح می‌کند: در یکسری از مقالات آمده است که توزیع جمعیت سگ‌ها وابستگی بسیاری به منابع غذایی دارد و در مقالات دیگر حتی نسبت توزیع جمعیت با دسترسی به زباله‌ها ضعیف ارزیابی شده، باید توجه کرد که اینجا از جمعیت کل صحبت نمی‌شود بلکه مسئله نحوه‌ی توزیع جمعیت سگ‌ها مطرح است.
وی با تاکید بر اینکه غذارسانی صحیح مورد تاکید سازمان‌های جهانی است، بیان می‌کند: بسیار مهم است که با مدیریت پسماندها، تجمع سگ‌ها در مکان‌های دفع پسماند کنترل شود چراکه اجتماع سگ‌ها در این مکان‌ها می‌تواند ریسک انتقال بیماری‌های سگ‌ها و ویروس‌های مشترک انسان و حیوانات را افزایش دهد. از سوی دیگر سازمان جهانی بهداشت حیوانات میگوید که می‌توان(نه الزاما) دسترسی سگ‌ها به منابع غذایی کنترل نشده(نه منابع کنترل شده) مثل زباله‌های کشتارگاهی را کاهش داد و همچنین سطل‌های زباله ضد حیوان ایجاد کرد تا سگها از هرجایی تغذیه نکنند. مطلقا غذاراسانی کنترل شده و تمیز که با عنوان “غذارسانی مسئولانه” مطرح شده است نفی نمی‌شود.
غذارسانی مسئولانه مفید است
این فعال حیوانات اظهار می‌کند: سازمان جهانی بهداشت حیوانات تاکید دارد با کاهش دسترسی سگ‌ها به منابع غذایی معضلاتی برای رفاه حیوانات ایجاد می‌شود و در این صورت، ریسک خطراتی برای ایمنی و بهداشت عمومی به وجود می‌آید، بنابراین ادعای این به اصطلاح کارشناسان در کشور ما با بی‌مسئولیتی و ابراز نظرهای غیرکارشناسی می‌تواند مشکلاتی برای سلامت و بهداشت جامعه فراهم کند.
وی می‌افزاید: سازمان بهداشت جهانی حیوانات که متشکل از 182 عضو از کشورهای مختلف است برنامه‌های مدیریت جمعیت سگها را این چنین تعریف می‌کند: “مدیریت جمعیت سگ‌ها (DPM) به رویکردی کل نگر اشاره دارد که هدف آن بهبود رفاه سگ ها، کاهش مشکلاتی که ممکن است ایجاد کنند و ایجاد همزیستی هماهنگ با مردم و محیط آنها است.”. لذا اگر برنامه‌ای بخواهد مشکلات رفاهی برای سگ‌ها به وجود بیاورد نه‌تنها موفق نیست بلکه حتی نمی‌توان نام آن را برنامه مدیریت جمعیت سگ‌ها (DPM) گذاشت. در نتیجه‌ی این برنامه های به اصطلاح “سامندهی” ضمن ظلم به حیواناتی که به‌دلیل بی‌مسئولیتی ما در شرایط نامساعدی قرار می‌گیرند برای خود انسان‌ها و حیات وحش هم مشکلاتی ایجاد می‌شود.
نبود قانون و فرهنگ‌سازی سبب غذارسانی غیرمسولانه
طباطبایی درباره اینکه آیا نبود قانون باعث غذارسانی غیرمسئولانه به سگها می‌شود؟ اظهار می‌کند: دقیقا نبود قانون و فرهنگ‌سازی سبب غذارسانی غیرمسولانه است. چراکه اگر در مکانی که وجود سگ‌ها پذیرفته نباشد اقدام به غذارسانی، توزیع جمعیت در آن مناطق افزایش پیدا می‌کند. البته گفته شد که بر طبق مقالات دسترسی به منابع غذایی برای افزاش توزیع جمعیت الزام اور نیست، اما غذارسانی تفاوتی دارد، سگ‌ها حیواناتی اجتماعی هستند و به انسان‌هایی که به آنها توجه می‌کنند تمایل دارند. بنابراین حضور غذارسان‌ها در مناطقی که توسط افراد محلی و ساکنان مقبول نباشد مسئولانه نیست. یک غذارسان مسئول باید رضایت افراد محلی را جلب کند و اگر نمی‌تواند این کار را بکند باید در فاصله‌ی دورتری برای سگ‌ها توجه ایجاد کند.
وی با بیان اینکه غذارسانی صحیح نیاز به آموزش و قانونگذاری دارد، می‌گوید: با آموزش صحیح؛ غذارسان‌ها می‌توانند به شکلی تمیز در جا و زمان مناسب و به شکل منظم اقدام به غذارسانی کنند چراکه این اقدام می‌تواند به اقدامات مدیریت جمعیت سگ‌ها کمک کند. لازم به ذکر است که غذارسانی توده‌ای نیز مصداق غذارسانی مسئولانه نیست، چراکه می‌تواند باعث ایجاد تجمعی از سگ‌ها شود که ضمن افزایش تنش و درگیری بین سگ‌ها و انتقال بیماری‌هایشان به همدیگر را افزایش داده، و محیط را نیز آلوده ‌کند. اما متاسفانه در کشور ما نه تنها هیچ اسمی از غذارسانی مسئولانه برده نمی‌شود، بلکه افرادی بی‌دانش و با عنوان کارشناس، با بی‌مسئولیتی با اتهام زدن به غذارسان‌ها، آنان را به افزایش جمعیت سگ‌ها متهم کردند که چنانچه گفته شد، هیچ پایه و اساس علمی ندارد. همچنین با اقدامات ناشیانه با ایجاد فضای دو قطبی باعث شده‌اند که ما روز به روز از گفتگوی علمی و براساس منابع جهانی دورتر شویم.
این فعال حیوانات درباره تاثیر افزایش سگ‌ها بر محیط زیست و حیات وحش، می‌افزاید: برطبق منابع علمی، سگ‌ها بسته به اینکه متعلق به کدام زیر جمعیت باشند می‌توانند برای محیط زیست و حیات وحش مشکل‌ساز باشند. دقیقا به همین دلیل برنامه مدیریت جمعیت سگ‌ها ضروری است. سگ‌هایی که در زیرگروه سگ‌های بی‌سرپرست هستند، معمولا طی سکون در مناطق شهری و نیمه شهری غذای خود را با زباله‌گردی تامین می‌کنند و گاهی هم توسط مردم محلی غذارسانی می‌شوند، بنابراین ریسک چندانی برای حیات وحش محسوب نمی‌شنود، مخصوصا در ایران با وجود مسائل اساسی‌تر نمی‌تواند ریسک معناداری داشته باشد.
طباطبایی می‌افزاید: اما سگ‌های گله‌ای که با گله داران در حیات وحش بدون محدودیت اجازه گشت‌زنی دارند و همینطور سگ‌های شکارچیان که برای اسیب به حیات وحش آموزش دیده‌اند، به‌دلیل شرایط سخت و آسیب‌هایی که دیده اند بسیار خشن شده و در واقع خود قربانی خشونت هستند. پس می‌توانند هم به دیگر انسان‌ها و هم به محیط زیست آسیب جدی برسانند. بنابراین آنچه که موجب صدمه سگ‌ها بر حیات وحش می‌شود چیزی نیست جز آسیب بی‌مسئولیتی انسان و فقدان آمورش و قانون برای مالکیت مسئولانه سگ‌ها.
وی در مورد مدیریت جمعیت سگها با تاکید بر عملکرد صحیح سگها بر آموزش و قانون‌گذاری، اظهار می‌کند: برطبق تحقیقات علمی و نظر سازمان جهانی بهداشت حیوانات، منبع اصلی جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست، سگهای باسرپرست فعلی هستند که مالکان مسئولیت آنها را به‌طور کامل قبول نمی‌کنند و این سگ‌ها با توله‌کشی و رهاسازی در اطراف روستا و دامپروری‌ها توسط صاحبان خود می‌توانند مشکلاتی برای محیط زیست و دیگر حیوانات ایجاد کنند و با تولید مثل توله‌های ناخواسته بیاورند که کسی مسئولیتشان را قبول نمی‌کند. مشاهده جمعیت زیادی از سگ‌ها با گوش‌ها و دم‌های بریده در اطراف شهرها نشانی از اثر انگشت دامپروران و صاحبان بی‌مسئولیت قبلی سگ‌های صاحبدار است. بنابراین این سگها ضمن ایجاد مشکلات زیست محیطی با تولید مثل می‌توانند نسلی از سگ‌های بی‌سرپرست را گسترش دهند. راهکار کنترل آنها آموزش، قانون‌گذاری و فرهنگ سازی برای ترویج مالکیت مسئولانه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا