جواد سمنگانی شاعروترانه سرا
مجموعه کتابهای خودم را در دفتر دارالترجمه ایران بطور رایگان درخدمت علاقه مندان به شعر و ترانه قرار میدهم.
جوادسمنگانی در هفت رشته هنری فعالیت داشته و دارد که البته چند سالی است قیدفیلمنامه نویسی و بازیگری درسینما وتلویزیون را زده است و دلیلش همچون بسیاری ازهنرمندان کشورمان پرداخت نکردن دستمزد بوده است.
چند سالی بود دوست داشتم مصاحبه ای باهنرمندفرهیخته وپیشکسوت هم استانی مان داشته باشم که به تازگی این امرمحقق شد. چکیده ی آن را در زیر میخوانیم.
جناب سمنگانی عزیز بسیار سپاسمندیم از این که دعوت ما را پذیرفتید.درابتدامختصری از بیوگرافی خودرا برای خوانندگان
مابازگوبفرمایید؟
با درود و احترام به شما و دوستان مطبوعاتی طلوع البرز و کوه سرفراز،همینطور عرض ادب و احترام دارم به جامعه مطبوعاتی استان البرز،جواد سمنگانی هستم با پسوند همدان بعد از نام خانواده گیم که مشخص می کند زاده شهرهمدان هستم وبزرگ شده محلات تهران، خیابان صفاری- ری – تیر دوقلو و شهباز جنوبی ،هفده شهریور،تا نزدیکهای انقلاب که به کرج آمدیم.
از کدام رشته هنری فعالیت خودتان را آغازکردید وهمچنین در کدام رشته ها فعالیت داشته و دارید؟
ازرشته های خط و گرافیک شروع کردم ودررشته های فیلمنامه نویسی- بازیگری در سینما تلویزیون و تئاترو طنز نویسی- روزنامه نگاری-خبرنگاری ادامه دادم ودرحال حاضربه غزلسرایی و ترانه سرایی می پردازم.
حدود سیزده بودم که علاقه ی زیادی به خط نویسی پیدا کردم. مرحوم پدرم بسیار خوش نویس بود و سعی داشت که این هنر را به من هم بیاموزد. روزی چندساعت جلوی مغازه ی تابلو نویسی پارس واقع در میدان خراسان تهران می رفتم و به دست هنرمند تابلو نویس نگاه می کردم و کم کم بدون حضور در کلاس و یا نزد استادی رفته باشم خوش نویسی راآموختم.
چه عاملی باعث روی آوردن شمابه سینماو تئاترشد؟
قبل از انقلاب به خاطر علاقه به کارهای نمایشی یک تئاترطنز خیابانی برپا کردم که بسیار مورد لطف مردم قرارگرفتم ودعوت به سینما شدم. در ابتدا با مسعود اسداللهی در فیلم علی کنکوری بازی داشتم که با پیشنهاد هنرمندبزرگ ایران استاد منوچهر نوذری برای فیلم خیالاتی برگزیده شدم و همزمان هم دعوت به بازی در سریال رهگذار عمر مرحوم منوچهر مقبلی شده که به دلایل خانوادگی و مخالفت شدید خانواده نتوانستم حضور پیداکنم. البته در آن زمان من فقط بیست سال داشتم. بعد از انقلاب در اولین جشنواره تئاتر البرز شرکت داشتم که تصویب شده ارشاد وتبلیغات اسلامی بودو بعد ازاینکه با اختلاف زیادی رقبای دیگر را پشت سر گذاشتیم بعنوان کارگردان و نویسنده برتر انتخاب شدم که متاسفانه به هنگام دریافت دستمزد از اسپانسر )نهضت سواد آموزی( بوسیله اشخاصی که نمیشناختمشان از کجا هستند محکوم شدم به این که این تئاتر شاد بوده و نباید تماشاچی دست می زده و ریالی پول هم دریافت نکردم و به پانزده نفر از گروه خودم دستمزد دادم. بعداز آن حتی با درخواست رئیس اداره ارشاد آن زمان برای بدست گرفتن سکان تئاتر در البرز هم مخالفت کردم و گفتم دیگر تئاتر کار نمی کنم.
ازفعالیتها وخاطراتی که درسینماوتلویزیون داشتید صحبت کنید؟
درسینما یک فیلم بازی داشتم به اسم کمین ولی عمده فعالیتم در تلویزیون بود شبکه 1و2و3 و برون مرزی که در شبکه 1تعداد زیادی فیلم کوتاه مربوط به برنامه خانواده داشتم که هم بازیگر و هم نویسنده بودم.
سریالی به نام تعطیلات پر دردسر در شبکه دو تحت عنوان خاطرات سبز اکران شد که مستند نمایشی بود،در شبکه سوم فیلم کتانی را برای کودک و نوجوان نوشتم که لازم است بگویم در کل این مجموعه هانویسندگی و بازیگری داشتم و کارگردانی کل مجموعه ها را آقای فرهاد ناصر ترابی عهدا دار بودند.برای شبکه برون مرزی طرح فیلمنامه سی ساعت در اودا که مورد تصویب قرار گرفت و فیلم سینمایی757 حاصل آن بود که با بازی ابوالفضل پور عرب به نمایش درآمد.
جناب سمنگانی اگر چنانچه موافق هستید به سراغ مطبوعات و پس از آن به رشته مورد عالقه بیشتر خودتان شعر و ترانه بپردازیم؟
در سال 1367 افتخار شاگردی استادمحمدرضا فرجاد پیشکسوت بزرگ مطبوعات را پیدا کردم و درس های زیادی راآموختم و باتدبیر ایشان طنزنویسی مطبوعات را آغاز نمودم.اولین هفته نامه ای که در کرج به چاپ رسید که مدیرمسئول آن جناب آقای میرمحمد حسینی بودند که با همکاری استاد فرجاد شکل گرفته بود و بنده هم ستونی طنزی داشتم به نام جواد آقا. هفته نامه میقات از لحاظ فرهنگی و ادبی پرمحتوا بود و مردم کرج را بامفهوم هفته نامه آشناساخت. استقبال از این نشریه بسیار باال بود و تیراژ هر هفته باالتر می رفت. پس از هفته نامه میقات جناب فرجاد باهمکاری جناب ریوندی و بنده چهار صفحه خبری با عنوان کرج امروزضمیمه روزنامه ی صبح امروز را منتشر کردیم که روزانه بود و به سی هزار نسخه در زمان انتخابات مجلس ششم رسید و پس از آن به تنهایی با روزنامه های بیان نوبهار،آفتاب یزد همکاری داشتم که چهار صفحه روزانه که تهیه آن بعهده ی خودم بود و طنز هم می نوشتم که درمجموع یکصد شماره کار کردم و در سالهای آخرین هم با روزنامه پیام کرج جناب حیدری سرکار خانم کیوان پور بوسیله جناب استاد فرجاد پس از آشنایی مشغول به کار شدم. ماهنامه دیدار که ویژه انجمن ادبی هنری دیدار بود را هم بنده راه اندازی نمودم که سالهای قبل ازکرونافعالیت داشت.
صحبت از سروده شد اگر موافق باشید سری هم به دنیای غزل و ترانه بزنیم. منتظرشنیدن هستیم.
دفتر دارالترجمه بنده که اولین در کرج هست سالها پاتوق شعرا و نویسندگان گوناگون بوده و هست. بزرگترین تاثیرشعری من مربوط است به شاگردی استاد محمد علی بهمنی که یکی از بزرگان بی چون و چرای غزل معاصر بوده و هست. در مکتب ایشان راه صحیح شعر گفتن و ترانه ساختن را آموختم.گو اینکه هنوز شاگرد هستم. ایشان پند بزرگی به من دادند و آن این بود که اینهمه شاعر و هر کدام با چندجلد کتاب به دفتر تو می آیند چطور از هیچکدامشان اثری به جا نمی ماند. باید کاری کرد که مطابق حرف روزمردم بود و به من آموخت که با زمان خودم پیش بروم.
دررابطه با کتابهایی که به چاپ رسانده اید لطفانام ببرید؟
1-دفتر شعر چه تنها مانده این راهی به سال 1375
2- مجموعه ترانه هنوزم توی کویر یه شاعر بارونیم که با همین عنوان دوست هنرمندم محسن ابراهیم زاده خواننده نسل جوان اولین کار حرفه ای خودش را آغاز کرد. این اتفاق مربوط به سال 1390 بود.
3- مجموعه ای از احساس ها ی کوتاه یا شعر هایکو در سال 1395
4-مجموعه ی غزل و ترانه ،چشم آخرین غزل مونده به راه، در سال 1396
5- هم مجموعه ای با یکصد غزل و ترانه با نام اینهمه شعر و ترانه تحت عنوان تو بود که به تازگی توسط انتشارات آثار
برتر به چاپ رسیده که از این عزیزان هم تشکر می کنم.
جناب سمنگانی درسته که عنوان شده شما درقبال ترانه هایی که ساختید وجهی دریافت نمی کنید؟
من اصولن دوست دارم به خوانندگان جوان یا کسانیکه برای بار اول از من ترانه درخواست می کنند وجهی دریافت نکنم و همینطور مجموعه کتابهای خودم را در دفتر دارالترجمه ایران بطور رایگان درخدمت علاقه مندان به شعر و ترانه قرار میدهم.
بنده مدیریت انجمن بسیار دوست داشتنی ادبی هنری عطار را به عهده دارم که پس از اجراهای زنده در زمان کرونا بطور مرتب هفته ای یکبار تمرین مجازی برپا می شود ودوستان خواننده و شاعران برنامه هایی را اجرا می کنند.
اگر قرار باشد غزلی برایمان انتخاب کنید از کدام کتاب خواهد بود؟
یکی از درس هایی که از استاد بهمنی آموختم این بود که طول و تفسیر زیاد به شعر و ترانه ندهم و کمتر بنویسم و حق مطلب را ادا کنم بخاطر همین اکثر غزل های من از پنج یا شش بیت یا کمی بیشتر تجاوز نمی کند.
غزل کوتاهی تحت عنوان قیام شعر تقدیم حضورتان می کنم.
تو شاعری را تا به حال پشت حصار دیده ای؟
تو انتهای شوق را بالای دار دیده ای؟
وقتی شکار می رمد وامانده و درمانده شد
آیا تو صید خسته را حین فرار دیده ای؟
من مهره ی دستت شدم هرگونه می خواهی بریز
این چهره ی بازنده را وقت قمار دیده ای؟
همواره در قیام شعر حکم سقوط می دهی
از عاشقی حرفی بزن اصلن تو یار دیده ای؟
من ماندم و یک پنجره آن هم سئوال بی جواب
آیا خودت را مثل من در انتظار دیده ای؟
بسیار زیبا و دلنشین. جناب سمنگانی صحبت با شما به عنوان یک هنرمند بسیار جذاب و شنیدنی بود
با سپاس از شما و همه ی عزیزانی که در عرصه هنرو مطبوعات تاثیرگذار ونقش آفرین هستند.