نادر ضرابیان فعال محیط زیست:
ابرچالش کشور، نگاه انسان محور به محیط زیست است

در واقع این نگاه یک چالش جدی و مخرب برای کشور ایجاد کرده است که تبعات آن را در تصرف و تخریب و تغییرکاربری زیست‌گاه‌ها و کشتار زیستمندان و وضعیت بسیار آشفته اقتصادی و فساد لجام‌گسیخته و حاکمیت مطلق دلالی به جای کار و تلاش شاهد هستیم. این نگاه باید حذف و نگاه زیست‌محور جای‌گزین آن شود.

محیط‌زیست به زبان ساده و قابل فهم و البته عمیق جایی است که ما آنجا زندگی می‌کنیم.
ما کجا زندگی می‌کنیم؟
کره زمین.
منطور از ما چیست؟
ما یعنی انسان و دیگر زیستمندان.
بنابراین کره زمین، محیط‌زیست یا صحنه نمایش تمام زیستمندان ساکن این کره محسوب می‌شود.

راز و رمز “اصول حاکم بر محیط‌زیست” در همین تعریف نهفته است. در واقع محیط‌زیست صحنه نمایش تمام زیستمندان در نمایشنامه خداوندی محسوب می‌شود و قاعده مطلوب همه از حق و حقوقی برابر برای استفاده از ارزش‌های زیستی و ایفای نقش در نمایشنامه برخوردار هستند. بنابراین انسان حق ندارد با رفتاری خودخواهانه و منفعت‌طلبانه این حق مسلم را از دیگر زیستمندان سلب کند.

اگر این نگاه حاکم شود به‌سرعت تمام سازمان‌های مرتبط با محیط‌زیست تجمیع و یک‌پارچه و واحد خواهند شد و زیر نظر یک تشکیلات قوی و اخلاقی به نام “محیط‌زیست” فعالیت خواهند کرد. تنها و تنها در این‌صورت است که مشکلات کشور قابل حل خواهد بود. ولی متاسفانه مقاومت عجیبی را در مقابل این تغییر نگاه شاهد هستیم؛

‌افراد مذهبی که همه چیز را از دریچه روایات می‌بینند و حاضر به تفکر هم نیستند اصولا معتقدند که تمام جهان هستی و دیگر زیستمندان برای لذت و عشق و حال انسان خلق شده‌اند و او حق دارد در این زمینه هر کاری که دوست دارد انجام دهد. افراد غیرمذهبی و دانشگاهی هم که صرفآ همه چیز را از دریچه علم می‌نگرند، اصولا چندان خداباور نیستند و اعتقادی به این تعاریف ندارند. در این میان افرادی هم هستند که محیط‌زیست برای آن‌ها صرفا یک ابزار برای بازی‌های سیاسی و زدن حکومت است. این افراد نقش کلیدی در گرای غلط دادن‌ و آشفته کردن ذهن جامعه و مدیریت ایفا کرده و عامدانه در مقابل هر حرکت اصلاحی مقاومت می‌کنند. مدیریت هم که کاملا تحت تاثیر جو فضای مجازی قرار دارد و به هر سازی می‌رقصد.

فراموش‌شده این ماجرا دیگر زیستمندان هستند که زندگی حال و آینده آن‌ها بازی‌چه دست این انسان خودخواه و نادان شده است. واقعیت لازم است این روند تأسف‌بار هر چه زودتر تغییر کند و اصلاح شود.

واقعیت برای تغییر نگاه نیاز است ابتدا مفاهیم عمیق محیط‌زیست درک شود. متاسفانه در حال حاضر شرایط برای این درک مهیا نیست.

در ایران روزانه بیش از ۵۰ نفر فقط در حوادث رانندگی کشته می‌شوند. درسال بیش از ۲۰ هزار نفر. احتمالا همین تعداد هم دچار معلولیت می‌شوند. حوادث ناشی از کار و درگیری‌ها و چه و چه هم که جای خود را دارد.

در زاگرس با ایجاد آتش‌سوزی‌های عمدی هر سال میلیاردها میلیارد زیستمند جان خود را از دست می‌دهند و هیچ متخلفی هم بازداشت نمی‌شود.

در شمال و جنوب هر سال چندصدهزار پرنده مهاجر به شکلی وحشیانه شکار می‌شوند.

تقریبا تمام زیستگاه‌ها توسط جوامع محلی تصرف و تغییرکاربری پیدا کرده است و نسل بسیاری از زیستمندان منقرض شده است.

سدسازی‌ها و انتقال آب و معدن‌کاوی‌ها هم بماند.

در چنین شرایطی شاهد هستیم که تعدادی از دانشگاهیان و فعالان محیط‌زیست تمام تلاش خود را معطوف به کشتار سگ‌ها و گربه‌ها و کبوتران و کلاغ‌ها کرده‌اند با این بهانه که سگ‌ها با گزش باعث مرگ پنج شش نفر شده‌اند.

خب با این شرایط مسلم است که نگاه عمیق به اصول حاکم بر محیط زیست وجود ندارد. در واقع چیزی تغییر نخواهد کرد.

دکمه بازگشت به بالا