
فردوسی،بزرگ مرد زبان فارسی که مهجور واقع شده است
شاهنامه، اثر بیبدیل این شاعر، گنجینهای است که تاریخ و فرهنگ ملت ما را در خود حفظ کرده و ما را به ریشههای فرهنگیمان وصل کرده است. شاهنامه کتابی است که مربوط به هر روز زندگی ما است و باید در آن جاری باشد اما اینکه یک روز به نام فردوسی در تقویم ثبت میشود، نمادی است که ما را بیش از پیش به فردوسی و اثر گهربار او معطوف میکند.
در واقع اغلب گفته میشود که کار فردوسی زنده کردن و حفظ زبان فارسی از زوال و خطری است که دچار آن شده بود. چون ایران آن زمان دچار حمله اعراب شده بود و تا حدود 200 سال زبان فارسی تقریبا فراموش شده بود که این یک حوزه کار است. یکی از خدمات فردوسی همین بود که با کمک واژههای فارسی یک اثر بزرگ ملی را برای ما به یادگار گذاشت که این کم کاری نیست. سعی فردوسی بر این بوده که زبان نیاکان ما را زنده کند. شاید این مسئله برای ما که الان به راحتی فارسی صحبت میکنیم، چیز سادهای به نظر برسد، اما اگر شما در نظر داشته باشید که دوره فردوسی و عصری که فردوسی در آن زندگی میکرده،چه دورهای بوده است، اوضاع کمی فرق میکند. در آن دوره میبینیم که زبان فارسی آرام آرام رو به اضمحلال بوده است، بنابراین این یک حرکت بسیار بزرگ و مهم فردوسی به شمار میرفت. درست است که بخشی از هویت ما زبان ما است اما بخش دیگر این هویت، تاریخ ما است و زمانی که این تاریخ در دست فراموشی بود، فردوسی داستانهای ملی و تاریخ ما را ثبت کرد. بنابراین دومین کار مهم فردوسی این بود.
در دورهای که فردوسی زندگی میکرد، به واسطه حمله اعراب، فرهنگ ما که هویت ما بود، رو به فراموشی میرفت. فردوسی در واقع با زنده کردن تاریخ فرهنگی و اساطیر ما، نشان داد که ما یک ملت با ریشه و اصالت هستیم که این هم کم کاری نبود. در واقع بعد از حمله اعراب و نفوذ آنها به ایران، یک سری قیامها و حرکات یا به اصطلاح امروزی جنگ سخت صورت گرفت و کسانی مثل فردوسی هم با نفوذ کلام، جنگ نرم را شروع کردند، اینها موفق بودند و توانستند زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را به کمک شاهنامه زنده کنند. نکته دیگر اینکه در خلال این داستانها، اساطیر و نقلهایی که از شاهنامه میشود، ما با بسیاری از مسائل تاریخی، فرهنگی و زندگی و فرهنگ عامه هم آشنا شدیم، که این هم از جانب فردوسی برای ما به یادگار گذاشته شده است. به همین دلیل ما فردوسی را نه تنها زنده کننده زبان فارسی، بلکه هویت و تاریخ خود باید بدانیم.
در گذشته اصلا زندگی مردم با شاهنامه عجین شده بود و باسواد و اغلب بیسواد ابیات فراوانی از شاهنامه را در حافظه داشتند، چون این ابیات را در نقالیها شنیده بودند. وقتشان را مثل ما که از صبح تا شب با تماشای تلویزیون و فضای مجازی و…میگذرانیم، تلف نمیکردند. در گذشته این مسائل نبود و مردم تمام وقتشان را با شنیدن نقلها و داستانهایی از شاهنامه سپری میکردند. امروز ما با توجه به دنیای جدید و فناوریهای نوین، اتفاقا باید بتوانیم شاهنامه را خیلی موثرتر با ابزار پیشرفتهای که داریم، بین مردم رواج دهیم، چرا که شاهنامه روح ملی را در ما زنده نگه میدارد و ما را در برابر حملات و هجومهای هم فیزیکی و هم فرهنگی حفظ میکند. همچنان که اقوام ما در ایران، با شاهنامه ایران را حفظ کردند، یعنی پشتوانه آنها برای حفاظت از مرزهای ما شاهنامه بوده است. امروز اگر در میان اقوام بختیاری، لرها، استانهای مرزی و… که بروید، میبینید که شاهنامه چقدر نفوذ دارد، اسم بچههای آنها از اسامی شاهنامه است، مثلها، کلامشان، داستانهایی که به خاطر دارند و … همه از شاهنامه است، چرا که کاملا با شاهنامه مانوس بودند و همینها هم بودند که ایران را حفظ کردند. پس ما به لحاظ حفظ امنیت و اتحاد ملی هم که شده، باید به شاهنامه توجه کرده و آن را امروزی کنیم.ظرفیت دیگر ایرانیان خارج از کشور هستند که حدود ۱۰میلیون نفر برآورد میشوند و در تمام نقاط دنیا پراکنده شده اند وباتوجه به علاقه و افتخار ایرانیان به زبان فارسی، در صورت ساماندهی به عنوان لشگری قوی میتوانند زبان فارسی را به عنوان زبانی زنده و کاربردی در تمام جهان معرفی و استفاده کنند.امری که نیازمند همت جدی مسئولین کشور است.